Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scurried
U
حرکت ازروی دست پاچگی
scurries
U
حرکت ازروی دست پاچگی
scurry
U
حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying
U
حرکت ازروی دست پاچگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
hurriedness
U
دست پاچگی
disconcertion
U
دست پاچگی
disconcertment
U
دست پاچگی
helter-skelter
U
دست پاچگی
bafflement
U
دست پاچگی
precipitance
U
دست پاچگی
embarrassment
U
دست پاچگی
precipitateness
U
دست پاچگی
hastiness
U
دست پاچگی
confusion
U
دست پاچگی
excitement
U
دست پاچگی
twitteration
U
دست پاچگی
helter-skelters
U
دست پاچگی
abashment
U
دست پاچگی خجالت
flustration
U
اشفتگی دست پاچگی
flustering
U
سراسیمگی دست پاچگی
flustered
U
سراسیمگی دست پاچگی
headlong
U
بادست پاچگی تند
fluster
U
سراسیمگی دست پاچگی
hurriedly
U
از روی دست پاچگی
boo boo
U
دست پاچگی اشتباه
flusters
U
سراسیمگی دست پاچگی
abashedly
U
بطور دست پاچگی
hastiness
U
دست پاچگی شتاب زدگی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
louse up
<idiom>
U
دست پاچگی ،گیج کردن ،سردرگم کردن
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
from
U
ازروی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
constrainedly
U
ازروی اجبار
considerately
U
ازروی ملاحظه
illy
U
ازروی بد خواهی
preponderantly
U
ازروی فضیلت
contextually
U
ازروی قراین
crookedly
U
ازروی نادرستی
deridingly
U
ازروی ریشخند
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
irreligiously
U
ازروی بی دینی
irefully
U
ازروی تندی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
huffily
U
ازروی کج خلقی
huffily
U
ازروی زودرنجی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
corruptly
U
ازروی تباهی
submissively
U
ازروی فروتنی
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
by the book
U
ازروی کتاب
by i
U
ازروی ندانستگی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
blunderingly
U
ازروی اشتباه
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
basely
U
ازروی پستی
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
antagonistically
U
ازروی رقابت
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
in the abstract
U
ازروی تجرید
to get off
U
برخاستن ازروی
incontinently
U
ازروی بی عفتی
indecently
U
ازروی بی شرمی
insesately
U
ازروی بیحسی
distractedly
U
ازروی گیجی
shabbily
U
ازروی پستی
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
circumspectly
U
ازروی احتیاط
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
indecisively
U
ازروی دو دلی
constantly
U
ازروی ثبات
querulousy
U
ازروی کج خلقی
emulously
U
ازروی هم چشمی
egotistically
U
ازروی خودبینی
perfidiously
U
ازروی خیانت
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
grammatically
U
ازروی دستور
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
doubliy
U
ازروی تزویر
dissolute
U
ازروی هرزگی
finically
U
ازروی وسواس
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
fatuously
U
ازروی بیشعوری
enterprisingly
U
ازروی توکل
politicly
U
ازروی مصلحت
powerlessly
U
ازروی ضعف
experientially
U
ازروی تجربه
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
evadingly
U
ازروی تجاهل
facetiously
U
ازروی شوخی
profligately
U
ازروی هرزگی
inexorably
U
ازروی سنگدلی
equivocally
U
ازروی ایهام
flatulently
U
ازروی نفخ
flatulently
U
ازروی لاف
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
disingenuously
U
ازروی تزویر
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
disgustedly
U
ازروی بیزاری
discursively
U
ازروی استدلال
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
glozingly
U
ازروی مداهنه
headily
U
ازروی خودسری
heretically
U
ازروی فسادعقیده
dissolutely
U
ازروی هرزگی
pettishly
U
ازروی کج خلقی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
flightily
U
ازروی بوالهوسی
mystically
U
ازروی تصوف
dizzily
U
ازروی گیجی
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
muddily
U
ازروی گیجی
floutingly
U
ازروی استهزاء
floutingly
U
ازروی اهانت
fractiously
U
ازروی کج خلقی
frivolously
U
ازروی نادانی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
surer
U
ازروی یقین
lightly
U
ازروی بی علاقگی
surest
U
ازروی یقین
rakishly
U
ازروی هرزگی
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
impatiently
U
ازروی بی صبری
pessimistically
U
ازروی بد بینی
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
irritably
U
ازروی تندی
puerilely
U
ازروی بچگی
childishly
U
ازروی بچگی
joyfully
U
ازروی خوشحالی
sure
U
ازروی یقین
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
subtly
U
ازروی زیرکی
brotherly
U
ازروی دوستی
courageously
U
ازروی جرات
flippantly
U
ازروی سبکی
economically
U
ازروی اقتصاد
despondingly
U
ازروی افسردگی
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
glaringly
U
ازروی خودنمائی
despondently
U
ازروی افسردگی
stupidly
U
ازروی نادانی
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
hat in hand
U
چاپلوسانه ازروی پستی
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
piggishly
U
ازروی خوک منشی
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com