English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anchor ice U یخهای کف دریا
consolidated pack ice U مجموعه یخهای شناور
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
out flanking U دورانی
vertiginous U دورانی
rotary U دورانی
dollyo U دورانی
mawashi U دورانی
eyre U گردش دورانی
concentricity U حرکت دورانی
concentric running U حرکت دورانی
dollyo chagi U ضربه دورانی پا
rotational inertia U لختی دورانی
rotational U چرخشی دورانی
turbo compressor U کمپرسور دورانی
turning movement U احاطه دورانی
revolution U سرعت دورانی
rotary drilling U حفاری دورانی
revolutions U سرعت دورانی
encirclement U احاطه دورانی
turning movement U حرکت دورانی
rotary switch U کلید دورانی
rotation inertia U لختی دورانی
rotation flow U شارش دورانی
circular frequency U تکرار دورانی
cyclic pitch U گام دورانی
centrifugal pump U پمپ دورانی
cyclical budget U بودجه دورانی
mawashi geri U ضربه دورانی پا
diode lamp U دیود دورانی
rotary pump U پمپ دورانی
cyclical unemployment U بیکاری دورانی
revolving U گردنده دورانی
concentricity test U ازمایش حرکت دورانی
evolution U چرخش حرکت دورانی
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
gyratory breaker U سنگ شکن دورانی
gyratory crusher U سنگ شکن دورانی
kwon toul chigi U ضربه مشت دورانی
cyclic pitch control U کنترل گام دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi U ضربه پا برعکس دورانی
moom dolly chagi U ضربه پا به عکس دورانی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycled U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
rock U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked U حرکت دورانی بال به دور بدنه
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
rotaglider U گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
movements U حرکات
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
voluntary exercise U حرکات اختیاری
eurythmics U تناسب حرکات
play marking U حرکات تهاجمی
calisthenics U حرکات سوئدی
retrograde movement U حرکات به عقب
puerilism U حرکات کودکانه
cadence U موزونی حرکات
cadences U موزونی حرکات
eye movements U حرکات چشم
compulsory U حرکات اجباری
pumped U حرکات فریبنده
gestures U حرکات بیانگر
calisthenics U حرکات نرمشی
motion analysis U تحلیل حرکات
pumps U حرکات فریبنده
rings U حرکات دارحلقه
school figures U حرکات اسب
pump U حرکات فریبنده
peristalsis U حرکات حلقوی
prescribed exercise U حرکات اجباری
optional U حرکات اختیاری
tactical movement U حرکات تاکتیکی
movements U حرکات یکانها
compulsory freestyle U حرکات اجباری
air movements U حرکات هوایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
disported U حرکات نشاط انگیزکردن
girlishness U حرکات یا حالات دخترانه
disport U حرکات نشاط انگیزکردن
gestural U متضمن حرکات واشارات
composite attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
compound attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
mass of maneuver U سنگینی حرکات یکان
road movement U حرکات روی جاده
appeasement gestures U حرکات صلح جویانه
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
rapid eye movements U حرکات سریع چشم
transposition U تبدیل حرکات شطرنج
air register U تنظیم حرکات هوایی
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
disports U حرکات نشاط انگیزکردن
disporting U حرکات نشاط انگیزکردن
maneuvering board U تابلوی حرکات ناوها
lunes U حرکات جنون امیز
surges U حرکات افقی اب دریا
circulation control U مدار کنترل حرکات
aerobatic U حرکات آکروباتی با هواپیما
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
air movement section U قسمت حرکات هوایی
eurythmics U حرکات بدنی موزون
surge U حرکات افقی اب دریا
surged U حرکات افقی اب دریا
notations U ثبت حرکات شطرنج
by-play U حرکات یا مکالمات فرعی
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
piaffe U نمایش حرکات یورتمهای
notation U ثبت حرکات شطرنج
by-play U حرکات یا مکالمات کنار صحنه
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
percentages U نسبت حرکات موفقیت امیز
percentage U نسبت حرکات موفقیت امیز
cardiography U ثبت حرکات وضربان قلب
patterns U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
theatrical gestures U حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
lipreading U فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
figurine algebraic notation U ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
scored U گرم کردن اسب ثبت حرکات
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
score U گرم کردن اسب ثبت حرکات
paragraph three U هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
scores U گرم کردن اسب ثبت حرکات
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
algebriac notation U ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
dressage U حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com