Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
Other Matches
corrections
U
تصحیحات
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
amendments
U
تصحیحات مکملها
amendment
U
تصحیحات مکملها
position correction
U
تصحیحات موضعی
gyrograph
U
نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو
tactical diversions
U
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
spotting charge
U
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
q correction
U
تصحیحات مربوط به هدف یاجای هدف
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
offset plottin
U
روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
delimit
U
حدود
ranges
U
حدود
delimiting
U
حدود
limit
U
حدود
about
U
در حدود
scope
U
حدود
compass
U
حدود
scantling
U
حدود
delimits
U
حدود
purview
U
حدود
definitions
U
حدود
range
U
حدود
definition
U
حدود
neighbourhood
U
حدود
neighbourhoods
U
حدود
thereabouts
U
در آن حدود
vicinity
U
حدود
precincts
U
حدود
precinct
U
حدود
realms
U
حدود
confining
U
حدود
realm
U
حدود
neighborhoods
U
حدود
confine
U
حدود
perambulation
U
حدود
ranged
U
حدود
neiggourhood
U
حدود
ambit
U
حدود
module
U
حدود
in the neighbourhood
U
در حدود
about
<adv.>
U
حدود
roughly
<adv.>
U
حدود
well nigh
U
در حدود
modules
U
حدود
tether
U
حدود
well-nigh
U
در حدود
delimited
U
حدود
tethered
U
حدود
tethering
U
حدود
tethers
U
حدود
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
class limits
U
حدود طبقه
class interval
U
حدود طبقه
reaching
U
وسعت حدود
verges
U
نزدیکی حدود
reaches
U
وسعت حدود
reached
U
وسعت حدود
reach
U
وسعت حدود
out
U
خارج از حدود
out-
U
خارج از حدود
verge
U
نزدیکی حدود
confidence limits
U
حدود اطمینان
vicinity
U
در حدود در اطراف
boundaries
U
حدود یکان
boundaries
U
حدود چیزی
whereabouts
U
درچه حدود
confidence limits
U
حدود اعتماد
boundary
U
حدود یکان
boundary
U
حدود چیزی
confinement
U
تحدید حدود
coextensive
U
هم حدود وثغور
gamut
U
حدود حیطه
yawed
U
تجاوز از حدود
graphic limits
U
حدود گرافیکی
delimitation
U
تحدید حدود
outed
U
خارج از حدود
thereabout
U
دران حدود
demarcation
U
تعیین حدود
therabout
U
دران حدود
coastal frontier
U
حدود ساحلی
run
U
ردپا حدود
limit check
U
مقابله حدود
limit of fire
U
حدود اتش
limits of confidence
U
حدود اطمینان
purview of an occupation
U
حدود کاری
purview
U
حدود میدان
ranges
U
حدود وسعت
runs
U
ردپا حدود
ranges
U
حدود محدوده
delimitation
U
تعیین حدود
yaw
U
تجاوز از حدود
hereabout
U
دراین حدود
in round numbers 00
U
در حدود 001 عد د
range
U
حدود محدوده
periphery
U
محیط حدود
range
U
حدود وسعت
ranged
U
حدود محدوده
peripheries
U
محیط حدود
ranged
U
حدود وسعت
probability limits
U
حدود احتمالی
in the neighborhood of
U
در حدود
[ریاضی]
trimester
U
در حدود سه ماه
thereabouts
U
در حدود آن وقت
within cry
U
در حدود صد ارس
with in ear shot
U
در حدود صدا رس
frontiers
U
حدود و ثغور
lines
U
حدود رویه
line
U
حدود رویه
demarcating
U
تعیین حدود کردن
sphere
U
مرتبه حدود فعالیت
spheres
U
مرتبه حدود فعالیت
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
limitation clause
U
ماده تعیین حدود
orbit
U
دور حدود فعالیت
orbited
U
دور حدود فعالیت
tolerance
U
حدود قابل تحمل
tolerances
U
حدود قابل تحمل
delimit
U
تحدید حدود کردن
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
peg
U
تعیین حدود کردن
delimited
U
تعیین کردن حدود
delimited
U
تحدید حدود کردن
abound
O
تعیین حدود کردن
thereabouts
U
در حدود آن میزان یا تعداد
delimit
U
تعیین کردن حدود
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
demarcates
U
تعیین حدود کردن
demarcated
U
تعیین حدود کردن
orbits
U
دور حدود فعالیت
pegs
U
تعیین حدود کردن
scope
U
میدان و برد و حدود
delimits
U
تعیین کردن حدود
compass
U
حدود وثغور حوزه
format
U
حدود و مشخصات فرش
delimits
U
تحدید حدود کردن
delimiting
U
تحدید حدود کردن
inbound
U
محصور در حدود معینی
outre
U
خارج از حدود معمولی
delimiting
U
تعیین کردن حدود
demarcate
U
تعیین حدود کردن
ultra vires
U
تجاوز از حدود اختیارات
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
ultra vires
U
بیش از حدود اختیارات قانونی
corrida
U
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
to override one's commission
U
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
quarts
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quart
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
ultra vires
U
خارج از حدود اختیارات قانونی
limit of fire
U
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
to live beyond one's means
U
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
to make both ends meet
U
در حدود درامد خود خرج کردن
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
transition layer
U
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
buddy line
U
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
iron pyrites
U
ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
My earnings come to around 5ooo Tomans per month.
U
درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
metric ton
U
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
parameter
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters
U
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
hard sectored
U
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
transputer
U
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
virtual
U
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com