English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
buffer distance U حاشیه امنیت
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
bars U چوب افقی بالای مانع
crossbars U چوب افقی بالای مانع
bar U چوب افقی بالای مانع
crossbar U چوب افقی بالای مانع
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
peacefulness U امنیت
security U امنیت
safety U امنیت
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
job security U امنیت شغلی
physical security U امنیت فیزیکی
security force U اداره امنیت
internal security U امنیت داخلی
security U اداره امنیت
angle of safety U زاویه امنیت
safety U امنیت محفوفیت
buffer distance U محوطه امنیت
security service U اداره امنیت
security council U شورای امنیت
data security U امنیت داده ها
safety fork U دوشاخه امنیت
national security U امنیت ملی
computer security U امنیت کامپیوتر
external security U امنیت خارجی
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
software security U امنیت نرم افزاری
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
minim U حداقل
min U حداقل
minimal U حداقل
minimum stock level U حداقل
minimally U حداقل
minims U حداقل
minimum U حداقل
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimized U به حداقل رساندن
minimizes U به حداقل رساندن
troughs U حداقل موج
neap tide U جذر و مد حداقل اب
relative minimum U حداقل نسبی
minimizing U به حداقل رساندن
minimize U به حداقل رساندن
minimising U به حداقل رساندن
minims U وابسته به حداقل
trough U حداقل موج
least cost U حداقل هزینه
least price U حداقل قیمت
global minimum U حداقل مطلق
price floor U حداقل قیمت
minim U وابسته به حداقل
danger warning level U حداقل موجودی
minimised U به حداقل رساندن
minimises U به حداقل رساندن
bottom price U حداقل قیمت
minimum wage U حداقل دستمزد
minimum charge U حداقل قیمت
minimum charge U حداقل هزینه
minimization U به حداقل رسانیدن
minimum elevation U حداقل درجه
minimum U حداقل کمینه
base wage rate U حداقل دستمزد
minimum price U حداقل قیمت
minimum size U اندازه حداقل
minimum range U حداقل برد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
minimum subsistence level U سطح حداقل معیشت
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
minimum standard of living U حداقل سطح زندگی
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
cost minimization U حداقل کردن هزینه
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
cut off ratio U حداقل نرخ قابل قبول
double amplitude peak value U مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
meantide U حداقل جذر و مدهای اب دریا
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
on the deck U پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
pilot line production U تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
amphiploid U دارای حداقل کرموسوم ارثی
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
skeleton crew U حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
probit U واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
perigee U نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
team roping U مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
at the top of U در بالای
into the bargain U بالای ان
over- U بالای سر
outreach U بالای سر
oer U بالای
over- U بالای
over U بالای
overhead U در بالای سر
atop of U در بالای
atop of U بالای
over U بالای سر
overhead U بالای سر
up U بالای
above U بالای
upping U بالای
upped U بالای
above U بالای سر
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
fanlight U پنجره بالای در
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
overhead cover U حفاظ بالای سر
ridge pole U کش بالای شیروانی
overhead backhand U بک هند از بالای سر
ridge tree U کش بالای شیروانی
over the horizon U بالای افق
rooftop U بالای بام
overhead forehand U فورهند از بالای سر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com