English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sea state U حالت دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
acajou U دریا
holm U دریا
lough U اب دریا
benthos U ته دریا
ground U کف دریا
at sea U در دریا
asea U به دریا
asea U در دریا
mere U دریا
waterscape U اب دریا
channeled U دریا
channeling U دریا
channelled U دریا
channels U دریا
seabed U کف دریا
flooded U رو د دریا
saltwater U اب دریا
sea bed U کف دریا
merest U دریا
the blue U دریا
the deep U دریا
channel U دریا
meerscham U کف دریا
meerschaum U کف دریا
overboard U در دریا
flood U رو د دریا
on the sea U دریا
high tide U مد دریا
high tides U مد دریا
the wave U دریا
main U دریا
seas U دریا
high water line U خط مد دریا
sea foam U کف آب دریا
ocean foam U کف آب دریا
beach foam U کف آب دریا
spume U کف آب دریا
cuttlebone U کف دریا
sepiolite U کف دریا
sea froth U کف دریا
sea foam U کف دریا
bree U دریا
cuttle bone U کف دریا
d.j.'s locker U ته دریا
high water U مد دریا
sea U دریا
floods U رو د دریا
seashores U ساحل دریا
seaports U بندرساحلی دریا
seashore U ساحل دریا
sea breeze U نسیم دریا
datum level U سطح اب دریا
thalassophobia U دریا هراسی
sands U شن کرانه دریا
seaside U دریا کنار
dead in the water U متوقف در دریا
seastrand U دریا کنار
seaport U بندرساحلی دریا
sea anchor U لنگر دریا
seaport U دریا بندر
low water U پس رفت اب دریا
sea level U سطح دریا
the lid of a kettle U دریا سر کتلی
pelagic U ساکن دریا
strands U کنار دریا
seaborne U دریا برد
sea breezes U نسیم دریا
seascapes U دورنمای دریا
on shore winds U دریا باد
transmarine U فرا دریا
ocean bound U رهشپار دریا
seaboard U کرانه دریا
seaboards U کرانه دریا
seasickness U دریا زدگی
strand U کنار دریا
coasts U کنار دریا
coast U کنار دریا
the sea was lulled U دریا ساکت شد
oversea U انطرف دریا
the waves of the sea U امواج دریا
the waves of the sea U خیزابهای دریا
sailor U دریا نورد
sailors U دریا نورد
high tides U حداکثر مد دریا
seascape U دورنمای دریا
high tide U حداکثر مد دریا
out bound U رهسپار دریا
two star U دریا دار
seaports U دریا بندر
seacoast U ساحل دریا
seaworthy U اماده دریا
sea sickness U دریا گرفتگی
sea shore U کرانه دریا
sea purse U گرداب دریا
sea cock U شیر دریا
shipper U دریا نورد
sea girt U دریا بست
sea duty U خدمت دریا
sea coast U ساحل دریا
sea state U وضعیت دریا
sea water damage U خسارت اب دریا
seaway U دریا راه
seacoast U دریا کنار
seacraft U دریا نوردی
seafolk U دریا نوردان
seagirt U محاط دریا
seagoer U دریا نورد
shipman U دریا نورد
seagoing U دریا پیما
seagoing U دریا نورد
seapuss U گرداب دریا
seaward U بسوی دریا
seafarer U دریا نورد
seafarers U دریا نورد
shores U ساحل دریا
passage U دریا کرایه
sea going U باب دریا
sea-going U باب دریا
passages U دریا کرایه
briny U مثل اب دریا
mares U تاریکی دریا
mare U تاریکی دریا
seabed U بستر دریا
poseidon U خدای دریا
sand U شن کرانه دریا
sailer U دریا نورد
davy jones U جنی دریا
sea bed U بستر دریا
shores U کنار دریا
shore U ساحل دریا
shore کنار دریا
waterside U کنار دریا
ranges U حدودجذر و مد دریا
ranged U حدودجذر و مد دریا
range U حدودجذر و مد دریا
sea coast U کرانه دریا
sea born U زاده دریا
sea board U کناره دریا
high water U دریا درحال مد
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
waterscape U منظره اب دریا
marine transgression U پیشروی دریا
heave of the sea U زورخیزاب دریا
chlorinity U غلظت اب دریا
deep-sea U ژرف دریا
by sea U ازراه دریا
surface-to-air U دریا به هوا
risk U دل به دریا زدن
adventure U دل به دریا زدن
seahorses U اسب دریا
anchor ice U یخهای کف دریا
seahorse U اسب دریا
seabirds U مرغ دریا
maldemer U ناخوشی دریا
seabird U مرغ دریا
outbound U رهسپار دریا
upcountry U دور از دریا
man overboard U ادم به دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com