English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pulverulence U حالت خاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield U میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
amphibious pack U تک اب خاکی
earth fill dam U سد خاکی
amphibious U اب خاکی
earth dam U سد خاکی
earthborn U خاکی
embankments U سد خاکی
mundane U خاکی
dust colour U خاکی
embankment dam U سد خاکی
worldly U خاکی
earthly U خاکی
earth-bound U خاکی
earthen U خاکی
wood louse U خر خاکی
earthy U خاکی
terrene U خاکی
embankment U سد خاکی
edaphic U خاکی
tellurian U خاکی
terrestrial U خاکی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
homogeneous earth dam U سد خاکی همگن
dew worm U کرم خاکی
amphibious pack U بارهای اب خاکی
amphibious reconnaissance U شناسایی اب خاکی
amphibious force U نیروی اب خاکی
milliped U جنس خر خاکی
amphibious lift U ترابری اب و خاکی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
amphibious tank U تانک اب خاکی
milleped U جنس خر خاکی
soil U خاکی کردن
soiling U خاکی کردن
earthwork U ختل خاکی
soils U خاکی کردن
warping tug U یدک کش اب خاکی
lobworm U کرم خاکی
khaki U خاکی رنگ
mold etc U خاکی کردن
zoned earth dam U سد خاکی ناهمگن
vault formed in the earth U طاق خاکی
terricolous U خاکزی خاکی
amphibious transport ship U ترابر اب خاکی
amphibious vehicle U خودروی اب خاکی
angleworm U کرم خاکی
bordered U پشته خاکی
border U پشته خاکی
bordering U پشته خاکی
landing forces U قوای اب خاکی
landing party U گروه اب خاکی
vallation U دیوار خاکی
earth work U عملیات خاکی
dust color U رنگ خاکی
earth born U خاکی فانی
geophyte U گیاه خاکی
earth road U راه خاکی
earth dam U بند خاکی
earthworks U عملیات خاکی
embankments U دیوار خاکی
embankment U دیوار خاکی
semiterrestrial U نیمه خاکی
terrestrial U زمین خاکی
dun U سمند خاکی
ground ivy U پاپیتال خاکی
alkaline earth U قلیایی خاکی
earthiness U خاکی بودن
earth work U کارهای خاکی
earthiness U طبیعت خاکی
rain worm U کرم خاکی
staging U تمرین اب خاکی
earthworm U کرم خاکی
amphibious U خاکی و ابی
adaphic organism U زیستمند خاکی
amphibian U وسیله اب و خاکی
amphibian U هواپیمای اب و خاکی
amphibian U ابی خاکی
fuse plug U سرریز خاکی
earthworms U کرم خاکی
earethliness U خاکی بودن
navvies U کارگر کارهای خاکی
verge U شانه خاکی جاده
brandling U یکجور کرم خاکی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
vales U زمین جهان خاکی
navvy U کارگر کارهای خاکی
vale U زمین جهان خاکی
man of mould U انسان خاکی یا فانی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
borrow area U محل قرضه سد خاکی
benching U جان پناه خاکی
boat team U تیم قایق اب خاکی
assault ships U ناوهای هجومی اب خاکی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
shoulders U دو طرف خاکی جاده
amphibious tractor U خودروشنی دار اب خاکی
shoulder U دو طرف خاکی جاده
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
amphibious lift U حمل ونقل اب خاکی
shouldering U دو طرف خاکی جاده
shouldered U دو طرف خاکی جاده
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
amphibious control group U گروه کنترل اب خاکی
amphibious assault ship U ناومخصوص هجوم اب و خاکی
advance force U نیروی جلودار اب خاکی
alkaline earth oxide U فلز قلیایی خاکی
verges U شانه خاکی جاده
alkaline earth metal U فلز قلیایی خاکی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious assault ship U ناو هجومی اب و خاکی
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
amphibian floats U شناورهای ابی خاکی
khaki U لباس کار خاکی رنگ
earthworks U خاک کاری کارهای خاکی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
amphibious command ship U ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
non cohesive soil U خاکی که فاقد چسبندگی باشد
good U مسیر خاکی مرطوب و محکم
tractors U قایق اب خاکی شنی دار
tractor U قایق اب خاکی شنی دار
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
benching U تختک خاکی پله بندی
barbette U تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
What on earth shall I do now? U حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
agc U ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
amphibious transport dock U ناو حمل و نقل اب خاکی
scraper U یکی از ماشینهای عملیات خاکی
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
pay dirt <idiom> U زیر خاکی پیدا کردن
initiating directive U دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
curf U خاکی که اجر از ان تهیه میشود
causeway U راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses U رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
causeways U راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
boat team U تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
assault area diagram U نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
tine U دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
boat diagram U دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
jahemmy U جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
molehills U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
sea echelon U بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
molehill U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com