Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
state of martial law
U
حالت حکومت نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military government
U
حکومت نظامی
the sabre
U
حکومت نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
martial law
U
حکومت نظامی
stratocracy
U
حکومت یا دولت نظامی
declare martial
U
اعلان حکومت نظامی
martial rule
U
تحت حکومت نظامی
proclamation of martial law
U
اعلان حکومت نظامی
curfews
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfew
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
de militarization
U
از حالت نظامی دراوردن
parade rest
U
حالت ازاد نظامی
remilitarization
U
دوباره به حالت نظامی دراوردن
de militarization
U
ازبین بردن حالت نظامی
aristocracy
U
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies
U
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
demilitarized
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
gynarchy
U
حکومت زن
dominion
U
حکومت
administrations
U
حکومت
raj
U
حکومت
administration
U
حکومت
gynocracy
U
حکومت زن
government
U
حکومت
governments
U
حکومت
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
reigns
U
حکومت حکمفرمایی
governed
U
حکومت کردن
govern
U
حکومت کردن
dictatorships
U
حکومت استبدادی
aristocracies
U
حکومت اشرافی
aristocracy
U
حکومت اشرافی
dictatorship
U
حکومت استبدادی
reigned
U
حکومت حکمفرمایی
regimen
U
دسته حکومت
regimens
U
دسته حکومت
condominium
U
حکومت مشترک
condominiums
U
حکومت مشترک
technocracy
U
حکومت اربابان فن
technocracies
U
حکومت اربابان فن
czarisme
U
حکومت قیصری
czarisme
U
حکومت تزاری
theocracy
U
حکومت مذهب
theocracies
U
حکومت مذهب
governs
U
حکومت کردن
democratic government
U
حکومت ملی
despotic rule
U
حکومت استبدادی
reign
U
حکومت حکمفرمایی
rule
U
حکومت کردن
governorship
U
حکومت حکمرانی
kakistocracy
U
بدترین حکومت
governorship
U
استانداری حکومت
governor's seat
U
حکومت نشین
governmentalist
U
حکومت گرا
governmentalism
U
حکومت گرایی
autarky
U
حکومت استبدادی
caesarism
U
حکومت امپراطوری
caesarism
U
حکومت مطلقه
gynecocracy
U
حکومت نسوان
hagiocrasy
U
حکومت مقدسان
gynecocracy
U
حکومت زنان
gynaecocracy
U
حکومت زنان
central government
U
حکومت مرکزی
hierocracy
U
حکومت روحانیون
home rule
U
حکومت ملی
home rule
U
حکومت داخلی
governance
U
طرز حکومت
fascism
U
حکومت فاشیستی
dyarchy
U
حکومت دوپادشاه
duumvirate
U
حکومت دو نفری
constitutionalism
U
حکومت مشروطه
tyranny
U
حکومت ستمگرانه
tyranny
U
حکومت استبدادی
federal government
U
حکومت متحده
despotic rule
U
حکومت مطلقه
dyarchy
U
حکومت دومجلسی
constitutional government
U
حکومت مشروطه
autarchy
U
حکومت استبدادی
governable
U
قابل حکومت
gerontocrasy
U
حکومت پیران
gerontocracy
U
حکومت سالخوردگان
coalition government
U
حکومت ائتلافی
fair arbitration
U
حکومت عدل
enemy state
U
حکومت دشمن
gynocracy
U
حکومت زنان
parliamentarism
U
حکومت پارلمانی
puppet government
U
حکومت پوشالی
quirinal
U
حکومت ایتالیا
plutocracy
U
حکومت دولتمندان
seat of government
U
مقر حکومت
self goverment
U
حکومت بر نفس
self goverment
U
حکومت مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
plutocracy
U
حکومت اغنیاء
plutocracies
U
حکومت دولتمندان
prelacy
U
حکومت روحانی
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
imperialism
U
حکومت امپراتوری
plutocracy
U
حکومت توانگران
plutartchy
U
حکومت دولتمندان
plutocratic goverment
U
حکومت دولتمندان
plutocracies
U
حکومت اغنیاء
plutocracies
U
حکومت توانگران
presidential government
U
حکومت جمهوری
statolatry
U
حکومت پرستی
autocracy
U
حکومت مطلق
misruling
U
بد حکومت کردن
misrules
U
بد حکومت کردن
misruled
U
بد حکومت کردن
misrule
U
بد حکومت کردن
stratocracy
U
حکومت نظامیان
sword law
U
حکومت قلدری
sword law
U
حکومت سرنیزه
democracy
U
حکومت ملی
thalassocracy
U
حکومت بر دریاها
thearchy
U
حکومت خدایان
theonomy
U
حکومت خدایی
under the seway of
U
تحت حکومت
democracies
U
حکومت ملی
regimes
U
طرز حکومت
despotism
U
حکومت مطلقه
nomocracy
U
حکومت قانونی
police states
U
حکومت پلیسی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com