English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deck alert U حالت اماده باش در روی عرشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
deck alert U اماده باش عرشه
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
elevated d. U عرشه
decks U عرشه
decks U : عرشه
decked U عرشه
decked U : عرشه
deck U عرشه
shipboard U عرشه
deck U : عرشه
baldachin U عرشه
under deck U زیر عرشه
flight deck U عرشه پرواز
main stage U عرشه اصلی
decked U عرشه کشتی
well deck U عرشه بارگیری
deck U عرشه ناو
deck U عرشه کشتی
deck load U فرفیت عرشه
shipboard U عرشه ناو
topside U در عرشه در راس
topside U روی عرشه
topsides U در عرشه در راس
on the deck U در روی عرشه
decked U عرشه ناو
decks U عرشه کشتی
on deck U روی عرشه
weather deck U عرشه باز
decks U عرشه ناو
flight decks U عرشه پرواز
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
gunwale U لبه عرشه ناو
decks U عرشه دار کردن
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
on the deck U روی عرشه ناو
deck cargo U بار روی عرشه
deck U عرشه دار کردن
scuttlebutt U بشکه اب عرشه کشتی
below U قسمت زیر عرشه
flight decks U عرشه ناو هواپیمابر
flight deck U عرشه ناو هواپیمابر
decked U عرشه دار کردن
main deck U عرشه اصلی ناو
deckhand U کارگر عرشه کشتی
deck pads U پادری عرشه ناو
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
board clamps U بست زنجیرهای عرشه ناو
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
officer of the deck U افسر نگهبان عرشه ناو
forecastle U قسمت جلو عرشه کشتی
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
the deck was a U عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
foredeck U قسمت جلو عرشه کشتی
weather deck U عرشه بدون سقف کشتی
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
hull down U از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
hatches U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
guards U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
shrouded U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shroud U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
razee U کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
boom vang U طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
turtleback U لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
shrouded U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shroud U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
in the saddle U اماده
in store U اماده
susceptible U اماده
in kelter U اماده
minded U اماده
lief U اماده
in full fig U اماده
in form U اماده
set U اماده
setting up U اماده
in gear U اماده
sets U اماده
equipped U اماده
provided U اماده
readying U اماده
ready U اماده
supplying U اماده
accoutred U اماده
ready-made U اماده
yoi U اماده
abler U اماده
supplied U اماده
supply U اماده
ablest U اماده
accoutrements U اماده
ready made U اماده
readies U اماده
fresh U اماده
prompts U اماده
handy U اماده
handiest U اماده
handier U اماده
stocked U اماده
stock U اماده
yare U اماده
readied U اماده
freshest U اماده
fresh- U اماده
prompted U اماده
prompt U اماده
malcontents U اماده شورش
harness U اماده کردن
at call U اماده فرمان
get ready U اماده کردن
apt U متمایل اماده
coaching U اماده سازی
snug U اماده ومجهز
malcontent U اماده شورش
prepare U اماده کردن
giglot U دخترسبک که اماده
giglet U دخترسبک که اماده
accommodated U اماده کردن
provide U اماده کردن
he is ready at excuses U اماده است
rigs U اماده شدن
present U موجود اماده
presented U موجود اماده
presenting U موجود اماده
presents U موجود اماده
rigged U اماده شدن
provides U اماده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com