Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
atomic hydrogen arc welding
U
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
cycloidal
U
قوسی
arcuate
U
قوسی
circinate
U
قوسی
arched
U
قوسی
arch dam
U
سد قوسی
arched bridge
U
پل قوسی
arc rectifier
U
یکسوکننده قوسی
arc lamp
U
لامپ قوسی
dividing planes
U
بالههای قوسی
semilunar
U
کمانی قوسی
segmental arch
U
طاق قوسی
curved mould
U
قالب قوسی
arc boutant
U
ستون قوسی
arc cathode
U
کاتد قوسی
clip angle
U
نبشی قوسی
arched bents
U
قابهای قوسی
arc welding
U
جوشکاری قوسی
arc shaped
U
قوسی شکل
intersecting
U
قوسی متقاطع
arc light projector
U
نورافکن قوسی
arc boutant
U
شمع قوسی
bow windows
U
پنجره قوسی
arched culvert
U
ابگذر قوسی
loop pass
U
پاس قوسی
gravity arch dam
U
سد قوسی وزنی
massive arch dam
U
سد قوسی وزنی
bow window
U
پنجره قوسی
multiple arch dam
U
سد چند قوسی
box section
U
مقطع قوسی سکل
metalic arch welding
U
جوش قوسی فلزی
summit line
U
تیزه طاق قوسی
lob
U
ضربه ارام و قوسی
arc lamp carbon
U
کربن لامپ قوسی
Lombardy frieze
U
قوسی تیز زیرسری
inverted vault
U
طاق قوسی وارونه
drop vault
U
طاق قوسی خفته
chancel-arch
U
قوسی شبستان کلیسا
chip
U
پاس بلند قوسی
helium arc welding
U
جوشکاری قوسی هلیومی
enclosed arc lamp
U
لامپ قوسی محفوظ
alette
U
پایه طاق قوسی
lobbed
U
ضربه ارام و قوسی
lobbing
U
ضربه ارام و قوسی
lobs
U
ضربه ارام و قوسی
shielded arc welding
U
جوشکاری قوسی الکتریکی
chips
U
پاس بلند قوسی
earth arch
U
طاق قوسی خشتی
dividing planes
U
سکانهای قوسی هواپیما
summit line
U
کلید طاق قوسی
diagonal arch
U
طاق قوسی قطری
protective gas arc welding
U
جوشکاری قوسی با گازمحافظ
simple arc
U
لامپ قوسی ساده
skewback
U
پایه طاق قوسی
submerged arc welding
U
جوش قوسی غوطه ور
vault on pillars
U
طاق قوسی روی ستون
tracery vault
U
طاق قوسی دنده دار
fornicating
U
بشکل طاق قوسی شکل
arch shape deep beam
U
تیر تیغه قوسی شکل
fornicated
U
بشکل طاق قوسی شکل
shieded arc welding
U
جوش قوسی پوشش دار
fornicate
U
بشکل طاق قوسی شکل
fornicates
U
بشکل طاق قوسی شکل
summit joint
U
درز کلید طاق قوسی
box girder
U
تبر جمال قوسی شکل
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
counter-arch
U
[قوسی مخالف قوس دیگر]
camara
U
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera
U
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
intrados
U
سطح زیر طاق قوسی
archa
U
[آرامگاهی با طاق های قوسی]
arca
U
[آرامگاهی با طاق های قوسی]
multiple arc lamp
U
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
uppercuts
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
curvecast
U
پرتاب قوسی شکل قلاب ماهیگیری
uppercut
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
gas mixture shielded metal arc welding
U
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
bascula
U
پرش قوسی کامل اسب ازروی مانع
arch-rib
U
[قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
pop up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
weave
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
per
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
at the hand of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
via
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
by dint of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by depty
U
بوسیله نماینده
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
municipally
U
بوسیله شهرداری
by the f.
U
بوسیله لمس
by wire
U
بوسیله تلگراف
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
per pais
U
بوسیله مملکت
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله کشور
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
postage
U
حمل بوسیله پست
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com