Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
export licence
U
جواز صدور مجوز صدور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exportation
U
صدور
export
[to]
U
صدور
[به]
issuance credit
U
صدور
exporting
U
صدور
issuing
U
صدور
exported
U
صدور
emanation
U
صدور
export
U
صدور
issuance
U
صدور
emission
U
صدور
emissions
U
صدور
issue
U
صدور مطلب
emissive power
U
قدرت صدور
date in issuing
U
تاریخ صدور
export licence
U
پروانه صدور
issued
U
صدور مطلب
emission
U
صدور خروج
export bounty
U
جایزه صدور
emissions
U
صدور خروج
emission characteristic
U
مشخصه صدور
emission
U
صدور الکترون
thermionic emission
U
صدور گرمیونایی
electron emission
U
صدور الکترون
date of issuance
U
تاریخ صدور
emissions
U
صدور الکترون
specific emission
U
ضریب صدور
secondary emission
U
صدور ثانوی
primary emission
U
صدور اولیه
data export
U
صدور داده
releases
U
اجازه صدور
released
U
اجازه صدور
release
U
اجازه صدور
field emission
U
صدور میدانی
billing
U
صدور صورتحساب
issues
U
صدور مطلب
issue note
U
برگه صدور
exportable
U
قابل صدور
prescription
U
صدور فرمان
prescriptions
U
صدور فرمان
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
photo electric emission
U
صدور نور- برقی
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
perfecting bail
U
صدور قرارقبولی کفالت
photo emission effect
U
صدور نور- برقی
issues
U
انتشار دادن صدور
issued
U
انتشار دادن صدور
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
issue
U
انتشار دادن صدور
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
prohibition
U
صدور حکم منع
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
prejudication
U
صدور رای پیش از رسیدگی
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax
U
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
quando acciderint
U
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
warrant
U
مجوز
warranted
U
مجوز
warranting
U
مجوز
justification
U
مجوز
justifications
U
مجوز
authority
U
مجوز
permission
U
مجوز
licence
U
مجوز
licences
U
مجوز
warrants
U
مجوز
warrent
U
مجوز
licenses
U
مجوز
licensing
U
مجوز
license
U
مجوز
licensees
U
دارنده مجوز
licensee
U
دارنده مجوز
without justification
U
بدون مجوز
withdrawal warrant
U
مجوز برداشت
software license
U
مجوز نرم افزار
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
site license
U
مجوز درون سازمانی
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
clearance
U
مجوز دستیابی به یک فایل
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
authorisations
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
authorization
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
run duration
U
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
browsed
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browse
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
revocability
U
جواز
laissez passer
U
جواز
indult
U
جواز
licence
U
جواز
license
U
جواز
licences
U
جواز
licensing
U
جواز
pass
U
جواز
permit
U
جواز
passed
U
جواز
permitting
U
جواز
passes
U
جواز
permits
U
جواز
licenses
U
جواز
patents
U
جواز
patenting
U
جواز
sanctioned
U
جواز
patent
U
جواز
patented
U
جواز
immunity
U
جواز
sanction
U
جواز
sanctioning
U
جواز
sanctions
U
جواز
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
permit
U
پروانه جواز
pass
U
جواز گذرنامه
permitting
U
پروانه جواز
permits
U
پروانه جواز
licensing
U
جواز شغل
safe conducts
U
جواز امان
licensees
U
صاحب جواز
license
U
پروانه جواز
license
U
جواز شغل
licensing
U
پروانه جواز
immediacy
U
قرب جواز
safe conduct
U
جواز امان
licensee
U
صاحب جواز
permit of residence
U
جواز اقامت
permission to stay
U
جواز اقامت
permission to reside
U
جواز اقامت
safe-conducts
U
جواز امان
bill of loading
U
جواز کشتی
papering
U
جواز پروانه
kashruth
U
حالت جواز
kashrut
U
حالت جواز
justifiability
U
جواز شرعی
papers
U
جواز پروانه
impermissibility
U
عدم جواز
licence
U
پروانه جواز
licence
U
جواز شغل
licences
U
پروانه جواز
import licence
U
جواز واردات
licences
U
جواز شغل
licenses
U
پروانه جواز
licenses
U
جواز شغل
passport
U
جواز سفر
conduct safe
U
جواز امان
passports
U
جواز سفر
canonicity
U
جواز شرعی
licencee
U
دارنده جواز
passes
U
جواز گذرنامه
paper
U
جواز پروانه
residence permit
U
جواز اقامت
passed
U
جواز گذرنامه
papered
U
جواز پروانه
permit holder
U
صاحب جواز
plevin
U
جواز امان
student residence permit
U
جواز اقامت دانشجوئی
registry
U
جواز کشتی محضر
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
registry
U
جواز ثبت کشتی
registries
U
جواز کشتی محضر
licensees
U
صاحب جواز یا امتیاز
licencor
U
اعطاء کننده جواز
licensor
U
اعطاء کننده جواز
licentiate
U
دارای جواز لیسانسیه
permanent residence permit
U
جواز اقامت دائمی
indefinite leave to remain
[British E]
U
جواز اقامت دائمی
registries
U
جواز ثبت کشتی
licensee
U
صاحب جواز دارنده پروانه
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
signature
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
stratosphere
U
طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
patent medicines
U
داروی دارای جواز وزارت بهداری
safe conduct
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com