English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vectograph U عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
optician U عینک فروش دوربین ساز
opticians U عینک فروش دوربین ساز
staring U برجسته
ridged U برجسته
strikingly U برجسته
striking U برجسته
illustrated U برجسته
conspicuous U برجسته
kenspeckle U برجسته
laureate U برجسته
starring U برجسته
pre-eminent U برجسته
mainlining U برجسته
convex U برجسته
masterwork U برجسته
crowned U برجسته
overriding U برجسته
prominent U برجسته
par excellence U برجسته
mainlines U برجسته
mainlined U برجسته
mainline U برجسته
cordon bleu U برجسته
salient U برجسته
prosilient U برجسته
raised U برجسته
relievo U برجسته
stereometric U برجسته
of d. U برجسته
stereometric U خط برجسته
distinguished U برجسته
pre eminent U برجسته
relief emboss U برجسته
dominant U برجسته
torose U برجسته
outstandingly U برجسته
outstanding U برجسته
illustrious U برجسته
prime U برجسته
primed U برجسته
illustrous U برجسته
noted U برجسته
primes U برجسته
in relief U برجسته
rilievo U برجسته
predominant U برجسته
eminent U برجسته
relief U برجسته کاری
relief U حجاری برجسته
eminently U بطور برجسته
milestones U مرحله برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
milestone U مرحله برجسته
acrography U گچ کاری برجسته
to stand out U برجسته بودن
to make one's mark U برجسته شدن
to put forward U برجسته نمودارکردن
projection welding U جوش برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
signalize U برجسته کردن
signally U بطور برجسته
topography U برجسته نگاری
relief map U نقشه برجسته
half relief U نیم برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
alto relievo U برجسته بلند
basso relief U برجسته کوتاه
leading U عمده برجسته
stand out U برجسته عالی
swelled U برجسته شیک
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
bossing U ارباب برجسته
swell U برجسته شیک
front face U سطح برجسته
feat U کار برجسته
feats U کار برجسته
bosses U ارباب برجسته
effigies U تصویر برجسته
topographic map U نقشه برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
effigy U تصویر برجسته
swells U برجسته شیک
cordon bleu U آدم برجسته
boss U ارباب برجسته
egregious U برجسته نمایان
embossed U برجسته شده
raised figure طرح برجسته
smatt U برجسته زیرکانه
raised shoulder U شانه برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
emboss U برجسته کردن
embossed alphabet U الفبای برجسته
laureatel U شاعر برجسته
stand out U برجسته بودن
bossed U ارباب برجسته
stucco relief U گچبریهای برجسته
personages U شخص برجسته
bas-relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
magnific U معروف برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
aegicrane U آذین برجسته سر
illustriously U برجسته وار
premiere U هنرپیشه برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
relievo U برجسته کاری
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
contour map U نقشه برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
humdingers U تفوق برجسته
bas-relief U برجسته کاری
bas relif U نقوش برجسته
personage U شخص برجسته
humdinger U تفوق برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
in relief U بطور برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
affigy U تصویر برجسته
saleint U برجسته چشمگیر
bas-reliefs U نقش کم برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
predominantly U بطور برجسته
stereoscopic U برجسته بینی
projected U برجسته بودن
notbility U شخص برجسته
project U برجسته بودن
stereoscopics U برجسته نمایی
distinguished U برجسته مهم
stereoscopic U برجسته بین
salient pole U قطب برجسته
contour U نقشه برجسته
projects U برجسته بودن
mezzo relief U نیم برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
palmy U برجسته کامیاب
drop shadow U سایه برجسته
high relief U نقوش برجسته
relief map U نقشه برجسته نما
snarls U بغرنجی برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
snarl U بغرنجی برجسته کردن
noticeable U قابل ملاحضه برجسته
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
raised type U حروف برجسته برای
banks U قسمت برجسته سر پیچ
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
bigwig U شخص مهم و برجسته
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
stereoscope U دستگاه برجسته بین
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
bank U قسمت برجسته سر پیچ
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
landmark U واقعه برجسته راهنما
landmarks U واقعه برجسته راهنما
bigwigs U شخص مهم و برجسته
snarling U بغرنجی برجسته کردن
bosomy U دارای پستان برجسته
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
distinguished rug U قالی با ارزش و برجسته
low relief U نقش نیم برجسته
convex fillet weld U جوش نواری برجسته
living picture U نمایش یاتصویر برجسته
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
oner U شخص یا چیز برجسته
narrative relief U نقش برجسته روایتی
bold faced type U حروف سیاه برجسته
big U ستبر ادم برجسته
bigger U ستبر ادم برجسته
biggest U ستبر ادم برجسته
blebby U برجسته یاحباب دار
bosomed U دارای سینه برجسته
markedly U بطور برجسته یا محسوس
high light U نکات برجسته یا جالب
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
embossing die U حدیده برجسته کاری
vectograph U عکس برجسته بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com