Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unachievable
U
غیرقابل حصول
unobtainable
U
بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
inaccessibility
U
غیرقابل دسترسی
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
paranoia
U
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
best power mixture
U
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
schizothymia
U
جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
to open something to
[the]
traffic
U
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
nymphomanic
U
دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
poaching
U
دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
mirror writing shadow reading
U
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
disinterest
U
بی علاقه کردن بی علاقه شدن
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
indiscernible
U
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
gain
U
حصول
gained
U
حصول
gains
U
حصول
procuance
U
حصول
procuration
U
حصول
recovery
U
حصول
reach
U
حصول
reaching
U
حصول
recoveries
U
حصول
reaches
U
حصول
reached
U
حصول
get at able
U
قابل حصول
obtainable
U
قابل حصول
procurable
U
قابل حصول
access
U
وسیله حصول
attainments
U
حصول اکتساب
accessed
U
وسیله حصول
accesses
U
وسیله حصول
attainability
U
قابلیت حصول
accessing
U
وسیله حصول
attainment
U
حصول اکتساب
acquirable
U
قابل حصول
gains
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gained
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gain
U
حصول تحصیل منفعت کردن
retrieves
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieved
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
psychosis
U
جنون
hydromania
U
جنون اب
mental a
U
جنون
dementia
U
جنون
insanity
U
جنون
lunacy
U
جنون
madness
U
جنون
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
incidentals
U
چیزهای کوچک
valuables
U
چیزهای بهادار
post matter
U
چیزهای پستی
cates
U
چیزهای لذیذ
by gone
U
چیزهای گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
inflammables
U
چیزهای اتشگیر
scatterings
U
چیزهای پراکنده
oddment
U
چیزهای متفرقه
the inevitable
U
چیزهای عادی
the sublime
U
چیزهای بلندوعالی
munching
U
چیزهای جویدنی
munches
U
چیزهای جویدنی
munch
U
چیزهای جویدنی
munched
U
چیزهای جویدنی
inflammable substances
U
چیزهای اتشگیر
inanimate objects
U
چیزهای بیجان
trivia
U
چیزهای بی اهمیت
gaudery
U
چیزهای کم بها
permanent insanity
U
جنون دائم
latah
U
جنون لاتا
lattah
U
جنون لاتا
oniomania
U
جنون خرید
oenomania
U
جنون خمری
perdiodical insanity
U
جنون ادواری
foolishly
U
جنون امیز
nymphomania
U
جنون شهوانی زن
schizophrenia
U
جنون جوانی
peregrinomany
U
جنون سفر
lyssophobia
U
جنون هراسی
run mad
U
به جنون مبتلاشدن
maniaphobia
U
جنون هراسی
delirium tremens
U
جنون الکلی
dromomania
U
جنون مسافرت
dt's
U
جنون خمری
dementia praecox
U
جنون زودرس
dipsomania
U
جنون الکلی
folie a deux
U
جنون دو نفری
f. of love
U
جنون عشق
erotomania
U
جنون جنسی
tarantism
U
جنون رقص
dementia praecox
U
جنون جوانی
catatonia
U
نوعی جنون
hebephrenia
U
جنون جوانی
kleptomania
U
جنون سرقت
to d.
U
تاسر حد جنون
jimjams
U
جنون خمری
kleptomania
U
جنون دزدی
lunes
U
حمله جنون
amok
U
درحال جنون
insanely
U
از روی جنون
hypomania
U
جنون خفیف
paleology
U
دانش چیزهای کهنه
available amount
U
مقدار
[چیزهای]
در دسترس
Well what do you know!Well i never!
U
بحق چیزهای نشنیده !
to compare oppsites
U
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
impedimenta
U
چیزهای دست و پا گیر
microtomy
U
بریدن چیزهای ریز
coconscious
U
ادراک چیزهای یکسان
impediments
U
چیزهای دست و پاگیر
coconsciousness
U
ادراک چیزهای یکسان
impediment
U
چیزهای دست و پاگیر
appurtenence
U
اسباب چیزهای وابسته
among other things
U
میان چیزهای دیگر
among others
U
میان چیزهای دیگر
inter alia
U
میان چیزهای دیگر
lunes
U
حرکات جنون امیز
hypomanic
U
دارای جنون خفیف
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
frenzied rage
U
خشم جنون امیز
bibliomania
U
جنون کتاب دوستی
satyriasis
U
جنون شهوانی مرد
germanomania
U
جنون المان مابی
pyromania
U
جنون ایجاد حریق
microphotography
U
عکس برداری از چیزهای خرد
plexus
U
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
interposition
U
چیزی که در میان چیزهای دیگرگذارند
pretty pretties
U
چیزهای قشنگ و نادان فریب
gimceackery
U
چیزهای قشنگ وبی مصرف
to i. on particulars
U
به چیزهای جزئی اهمیت دادن
byes
U
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
to compare apples and oranges
<idiom>
U
چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
bye
U
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
balletomania
U
عشق یا جنون نسبت به بالت
amuck
U
جنون آنی
[روان شناسی]
hypochondriacal
U
دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
mythomania
U
جنون دروغ یا اغراق گویی
gone amok
U
جنون آنی
[روان شناسی]
running amok
U
جنون آنی
[روان شناسی]
amok
U
جنون آنی
[روان شناسی]
kleptamaniac
U
کسی که جنون دزدی دارد
frenzy
U
جنون انی دیوانه کردن
see things
<idiom>
U
چیزهای غیر واقعی راتصور کردن
supemundane
U
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
scrape together
<idiom>
U
پول یا چیزهای دیگر جمع کردن
irrespectively
U
بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
She is fond of sweet things.
U
از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
luff
U
قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
tie
U
علاقه
affection
U
علاقه
ties
U
علاقه
penchant
U
علاقه
uninterested
U
بی علاقه
nonchalant
U
بی علاقه
fondness
U
علاقه
interests
U
علاقه
binds
U
علاقه
bind
U
علاقه
unresponsive
U
بی علاقه
disinterested
U
: بی علاقه
stomachy
U
بی علاقه
interest
U
علاقه
interests
U
علاقه .
interest
U
علاقه .
schizo
U
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
running amok
U
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
amuck
U
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
amok
U
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
gone amok
U
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
monomaia
U
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
gutter man
U
دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
littered
U
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
litter
U
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
bathos
U
تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
litters
U
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
littering
U
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
intercurrent
U
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
drainer
U
خشک اندازنده فرفی که اب چیزهای دیگرراخشک میاندازد
forklift
U
ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
ranged
U
دسترسی
gateway
U
دسترسی
ranges
U
دسترسی
reached
U
دسترسی
reach
U
دسترسی
range
U
دسترسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com