Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lot
U
جنس عرضه شده برای فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
Other Matches
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
tenderest
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
sales
U
برای فروش حراجی
on offer
U
اماده برای فروش
ready
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readying
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
production
U
ساخت مواد برای فروش
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
productions
U
ساخت مواد برای فروش
readied
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
the book is print
U
کتاب برای فروش موجودایت
readies
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
sales talk
U
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
products
U
محصول تولید شده برای فروش
cash crop
U
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
import
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
product
U
محصول تولید شده برای فروش
importing
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
packs
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
current asset cycle
U
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
U
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
epos
U
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
pos
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furrier
U
خز فروش پوست فروش
furriers
U
خز فروش پوست فروش
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
offered
U
عرضه
inept
U
بی عرضه
offer
U
عرضه
presentations
U
عرضه
offers
U
عرضه
presentation
U
عرضه
slouchy
U
بی عرضه
aggregate supply
U
عرضه کل
dowdy
U
بی عرضه
supplied
U
عرضه
good for nothing
U
بی عرضه
proffers
U
عرضه
proffered
U
عرضه
proffer
U
عرضه
supply
U
عرضه
supplying
U
عرضه
total supply
U
عرضه کل
proffering
U
عرضه
efficiency
U
عرضه
disposable
U
قابل عرضه
change in supply
U
تغییر عرضه
exposition
U
عرضه نمایشگاه
expositions
U
عرضه نمایشگاه
inelastic supply
U
عرضه بی کشش
supply
U
عرضه داشتن
presentative
U
عرضه داشتنی
offered
U
عرضه کردن
work effort
U
عرضه کار
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
jackstraw
U
ادم بی عرضه
joint supply
U
عرضه مشترک
offer
U
عرضه کردن
supplied
U
عرضه داشتن
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
money supply
U
عرضه پول
supply function
U
تابع عرضه
presentation
U
ارائه عرضه
presentations
U
ارائه عرضه
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
supply price
U
قیمت عرضه
supply schedule
U
جدول عرضه
supply of money
U
عرضه پول
national supply
U
عرضه ملی
supply of labor
U
عرضه کار
supply curve
U
منحنی عرضه
supply constraints
U
محدودیتهای عرضه
fixed supply
U
عرضه ثابت
offers
U
عرضه کردن
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
supplying
U
عرضه داشتن
oversupply
U
عرضه بیش از حد
money stock
U
عرضه پول
supply management
U
مدیریت عرضه
provide
U
عرضه کردن
presenting
U
عرضه کردن
presents
U
عرضه کردن
elastic supply
U
عرضه حساس
trial offer
U
عرضه ازمایشی
elasticity of supply
U
کشش عرضه
elastic supply
U
عرضه با کشش
counter offer
U
عرضه متقابل
gluts
U
عرضه بیش از حد
representable
U
قابل عرضه
provides
U
عرضه کردن
excess supply
U
عرضه بیش از حد
excess supply
U
عرضه اضافی
quantity of supply
U
مقدار عرضه
sampling offer
U
عرضه ازمایشی
glut
U
عرضه بیش از حد
present
U
عرضه کردن
presented
U
عرضه کردن
marketed
U
به بازار عرضه کردن
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
market
U
به بازار عرضه کردن
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
marketable
U
قابل عرضه دربازار
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
quantity supplied
U
مقدار عرضه شده
disposure
U
نمایش عرضه داشت
real money supply
U
عرضه واقعی پول
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
marketability
U
قابلیت عرضه در بازار
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
markets
U
به بازار عرضه کردن
offer
U
پیشکش کردن عرضه
goons
U
تروریست بی عرضه و نالایق
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
offered
U
پیشکش کردن عرضه
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
goon
U
تروریست بی عرضه و نالایق
personal service utility
U
عرضه سرانه کار
supply side economics
U
اقتصاد طرفدار عرضه
elastic supply
U
عرضه انعطاف پذیر
scruff
U
ادم بی عرضه وفقیر
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
offers
U
پیشکش کردن عرضه
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
long run industry supply curve
U
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
loanable funds
U
وجوه قابل عرضه به بازار پول
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
sad sack
U
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
readout
U
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
marketing
U
فروش
sells
U
فروش
iceman
U
یخ فروش
taverner
U
می فروش
sale
U
فروش
selling
U
فروش
turnover
U
فروش
sales
U
فروش
turnover
U
کل فروش
sell
U
فروش
vendition
U
فروش
offtake
U
فروش
retailer
U
تک فروش
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com