Perdic | جعبه ایجاد مانع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	obstruction box U	جعبه ایجاد مانع

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stockades U	ایجاد مانع
	obstruction U	ایجاد مانع
	obstructions U	ایجاد مانع
	stockade U	ایجاد مانع
	preclusion U	ایجاد مانع
	obstructing U	ایجاد مانع کردن
	obstructed U	ایجاد مانع کردن
	obstruct U	ایجاد مانع کردن
	obstruction method U	روش ایجاد مانع
	obstructs U	ایجاد مانع کردن
	antibiotic U	مانع ایجاد لطمه بزندگی
	antibiotics U	مانع ایجاد لطمه بزندگی
	To put a spoke in someones wheel. U	چوب لای چرخ کسی گذاردن ( ایجاد مانع واشکال )
	container U	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
	containers U	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
	tare and tret U	وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
	precludes U	مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
	precluding U	مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
	precluded U	مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
	preclude U	مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
	magazines U	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
	magazine U	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
	limber chest U	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
	hedgehogs U	مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
	hedgehog U	مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
	box pass U	جعبه کالیبر جعبه پاس
	modification kit U	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
	ActiveX U	سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
	crest clearing U	محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
	damming U	سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
	dams U	سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
	dammed U	سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
	dam U	سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
	oil gear U	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
	ocant altitude U	ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
	obstructor U	وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
	kit U	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
	kits U	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
	air box U	جعبه دم
	hutch U	جعبه
	hutches U	جعبه
	cage U	جعبه
	hot bus bar U	جعبه
	box U	جعبه
	drawers U	جعبه
	cases U	جعبه
	incasement U	جعبه
	boxes U	جعبه
	kit U	جعبه
	case U	جعبه
	drawer U	جعبه
	kits U	جعبه
	chests U	جعبه
	chest set U	جعبه
	box pass U	جعبه رخ ده
	chest U	جعبه
	cages U	جعبه
	cist U	جعبه
	busbar U	جعبه تقسیم
	fuse box U	جعبه فیوز
	tray U	جعبه دو خانه
	outlet box U	جعبه دیواری
	outlet box U	جعبه خروجی
	output box U	جعبه فیوز
	trays U	جعبه دو خانه
	chain case U	جعبه زنجیر
	boxy U	جعبه مانند
	mail box U	جعبه پستی
	panels U	جعبه کلیدبرق
	junction box U	جعبه ترمینال
	junction boxes U	جعبه اتصال
	junction boxes U	جعبه تقسیم
	junction box U	جعبه اتصال
	breakout box U	جعبه قطع
	mirror frame U	جعبه اینه
	junction boxes U	جعبه ترمینال
	junction box U	جعبه تقسیم
	showcase U	جعبه اینه
	repair kit U	جعبه تعمیر
	gears U	جعبه دنده
	geared U	جعبه دنده
	sandtable U	جعبه شنی
	gear U	جعبه دنده
	shuttle box U	جعبه دو سره
	skinner box U	جعبه اسکینر
	smoke pot U	جعبه دودانگیز
	panel U	جعبه کلیدبرق
	steering gear U	جعبه فرمان
	switching kit U	جعبه اتصال
	terminal box U	جعبه کلم
	gearbox U	جعبه دنده
	puzzle box U	جعبه معما
	showcased U	جعبه اینه
	showcases U	جعبه اینه
	showcasing U	جعبه اینه
	panel box U	جعبه تابلو
	cartridge box U	جعبه فشنگ
	goal box U	جعبه هدف
	pouch kit U	جعبه دارو
	power pack U	جعبه تغذیه
	carter U	جعبه کارتر
	gearing U	جعبه دنده
	problem box U	جعبه مساله
	gearboxes U	جعبه دنده
	terminal box U	جعبه ترمینال
	crate U	جعبه بندی
	gear box U	جعبه دنده
	battery box U	جعبه باطری
	battery box U	جعبه باتری
	gear case U	جعبه دنده
	splice box U	جعبه تقسیم
	ammunition chest U	جعبه مهمات
	distributing box U	جعبه تقسیم
	cases U	صندوق جعبه
	discrimination box U	جعبه افتراق
	demolition kit U	جعبه تخریب
	decision box U	جعبه تصمیم
	distribution box U	جعبه انشعاب
	battery bus U	جعبه تقسیم
	phantom target U	جعبه بازاوا
	crates U	جعبه بندی
	box maker U	جعبه ساز
	echo box U	جعبه بازاوا
	bernoulli box U	جعبه برنولی
	drive mechanism U	جعبه دنده
	tool kits U	جعبه ابزار
	distribution box U	جعبه تقسیم
	tool kit U	جعبه ابزار
	tool boxes U	جعبه ابزار
	tool box U	جعبه ابزار
	battery case U	جعبه باتری
	case U	صندوق جعبه
	alarm box U	جعبه الارم
	gun bag U	جعبه توپ
	conduit box U	جعبه انشعاب
	box connector U	رابط جعبه
	completed case U	جعبه پر شده
	colour box U	جعبه رنگ
	coil box U	جعبه پیچک
	box stall U	جعبه اخور
	block U	جعبه قرقره
	box suitmeats U	جعبه شیرینی
	jack box U	جعبه اتصال
	jardiniere U	جعبه گلدان
	jewel box U	جعبه جواهر
	hatbox U	جعبه کلاه
	blocked U	جعبه قرقره
	incase U	در جعبه گذاردن
	incase etc U	در جعبه گذاشتن
	crankcase U	جعبه کارتر
	inductance box U	جعبه اندوکتانس
	receivers U	جعبه خزانه
	receiver U	جعبه خزانه
	cotainer U	جعبه باطری
	air box U	جعبه هوا
	connection box U	جعبه اتصال
	blocks U	جعبه قرقره
	ab power pack U	جعبه تغذیه ا.ب
	hatboxes U	جعبه کلاه
	fuse boxes U	جعبه فیوز
	workbox U	جعبه ابزار
	casket U	جعبه کوچک
	casket U	جعبه جواهرات
	caskets U	جعبه کوچک
	caskets U	جعبه جواهرات
	soapboxes U	جعبه صابون
	zoom box U	جعبه درشتنمایی
	box U	جعبه مقوایی
	soapbox U	جعبه صابون
	cartons U	جعبه مقوایی
	black boxes U	جعبه سیاه
	black box U	جعبه سیاه
	cabinet U	جعبه کشودار
	cabinets U	جعبه کشودار
	holdall U	جعبه هزارپیشه
	carton U	جعبه مقوایی
	transmissions U	جعبه دنده
	transmission U	جعبه دنده
	musical box U	جعبه ساز
	watchcase U	جعبه ساعت
	musical boxes U	جعبه ساز
	socket box U	جعبه پریز
	toolbox U	جعبه ابزار
	holdalls U	جعبه هزارپیشه
	transmission case U	جعبه دنده
	boxes U	جعبه مقوایی
	sandboxes U	جعبه یا گودال شن
	shell U	جعبه حاوی باروت
	receivers U	جعبه خوراک دهنده
	papetrie U	جعبه نوشت افزار
	inductance box with plug U	جعبه اندوکتانس با دوشاخه
	glove compartments U	جعبه داش بورد
	boxed U	قرار دادن در یک جعبه
	glove compartment U	جعبه داش بورد
	head stock U	جعبه هرزگردماشین تراش
	alert box U	پنجره یا جعبه هشدار
	gland cock U	شیر جعبه اببندی
	receiver U	جعبه خوراک دهنده
	shells U	جعبه حاوی باروت
	camera	دوربین یا جعبه عکاسی