Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
templar
U
معبدی وابسته بمعبد
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
exonarthex
U
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary
U
دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder
U
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
annuals
U
سالیانه
annum
U
سالیانه
annual
U
سالیانه
annually
U
سالیانه
yearly
U
سالیانه
annuity
U
مستمری سالیانه
annual payment
U
پرداخت سالیانه
annual training
U
اموزش سالیانه
annual payment
U
قسط سالیانه
annuallyy
U
هر ساله سالیانه
annual precipitation
U
بارندگی سالیانه
growth ring
U
دایره سالیانه
annual report
U
گزارش سالیانه
yearly allowance
U
مقرری سالیانه
per annum
U
هر سالی سالیانه
anniversaries
U
سوگواری سالیانه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
p.a
U
مخفف سالیانه
anniversary
U
سوگواری سالیانه
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
quinquagenary
U
پنجاهمین جشن سالیانه
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
annual payment factor
U
ضریب بازپرداخت سالیانه
octingentenary or octocen
U
هشتصدمین جشن سالیانه
annuity
U
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
parentalia
U
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence
U
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
constitution
U
تاسیس
erection
U
تاسیس
erections
U
تاسیس
establishments
U
تاسیس
constitutions
U
تاسیس
foundation
U
تاسیس
enacment
U
تاسیس
establishment
U
تاسیس
institution
U
تاسیس
promote
U
تاسیس کردن
establishes
U
تاسیس کردن
promoting
U
تاسیس کردن
establishing
U
تاسیس کردن
establish
U
تاسیس کردن
promotes
U
تاسیس کردن
promoted
U
تاسیس کردن
invents
U
تاسیس کردن
inventing
U
تاسیس کردن
constitute
U
تاسیس کردن
foundress
U
زن تاسیس کننده
institution
U
تاسیس قضایی
re establishment
U
تاسیس مجدد
set up
U
تاسیس کردن
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
constituted
U
تاسیس کردن
constitutes
U
تاسیس کردن
makes
U
تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن
incorporate
U
تاسیس کردن
incorporates
U
تاسیس کردن
invent
U
تاسیس کردن
invented
U
تاسیس کردن
make
U
تاسیس کردن
incorporating
U
تاسیس کردن
founded
U
تاسیس شده
enaction
U
برقراری تاسیس
constituting
U
تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
instituting
U
شورا تاسیس کردن
to found a college
U
دانشکدهای تاسیس کردن
planetary influence
U
تاسیس ستارگان یا کواکب
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
institutes
U
شورا تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن ریختن
instituted
U
شورا تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن ریختن
institute
U
شورا تاسیس کردن
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
reestablish
U
دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
churchgoers
U
کلیسا رو
bethel
U
کلیسا
church
U
کلیسا
churches
U
کلیسا
stair towers turrets
U
کلیسا
kirk
U
کلیسا
churchgoer
U
کلیسا رو
territoriality
U
کلیسا سالاری
transept
U
بازویی کلیسا
territorialism
U
کلیسا سالاری
tympan
U
جبهه کلیسا
tympanon
U
جبهه کلیسا
tympanum
U
جبهه کلیسا
undercroft
U
اتاق کلیسا
churchmen
U
نگهبان کلیسا
facing the church
U
روبروی کلیسا
sextons
U
خادم کلیسا
sexton
U
خادم کلیسا
god's acre
U
محوطه کلیسا
churchly
U
مربوط به کلیسا
ecclesiastical
U
منسوب به کلیسا
churchyards
U
حیاط کلیسا
crypt
U
سرداب کلیسا
kirk
U
به کلیسا رفتن
ostiary
U
دربان کلیسا
naves
U
رواق کلیسا
steeple
U
برج کلیسا
nave portal
U
مدخل کلیسا
presbyter
U
شیخ کلیسا
nave
U
رواق کلیسا
transepts
U
جناح کلیسا
steeples
U
مناره کلیسا
transepts
U
بازویی کلیسا
transept
U
جناح کلیسا
lay reader
U
قاری کلیسا
steeples
U
برج کلیسا
kirkman
U
عضو کلیسا
chapelry
U
حوزه کلیسا
churchyards
U
حصار کلیسا
croude
U
سرداب کلیسا
crowde
U
سرداب کلیسا
crypts
U
سرداب کلیسا
steeple
U
مناره کلیسا
Ecclesilogy
U
کلیسا شناسی
blind storey
U
تریبون کلیسا
churchman
U
نگهبان کلیسا
double church
U
کلیسا دو طبقه
camarin
U
معبد در کلیسا
crowd
U
سرداب کلیسا
ambulacrum
U
صحن کلیسا
congregation
U
حضاردر کلیسا
churchyard
U
حیاط کلیسا
churchyard
U
حصار کلیسا
croud
U
سرداب کلیسا
congregations
U
حضاردر کلیسا
chancel
U
محراب کلیسا
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
epi
U
[مناره مخروطی کلیسا]
esonarthex
U
[هشتی ورودی کلیسا]
pastorium
U
مقر شبان کلیسا
pastorate
U
مقام شبانی کلیسا
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
cross-aisle
U
[گوشواره عرضی کلیسا]
chancelor
U
جداره مشبک
[کلیسا]
chancel-rail
U
دیواره مشبک
[کلیسا]
helm
U
[تاج مخروطی کلیسا]
ante-church
U
پیش ناو کلیسا
aumbry
U
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
back-aisle
U
راهرو پشت کلیسا
the church e.
U
سازمان قانونی کلیسا
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
tazza
U
سنگاب بزرگ کلیسا
chancel-arch
U
قوسی شبستان کلیسا
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
parvis
U
حیاط یا دیوارجلو کلیسا
parament
U
تزئینات اویختنی کلیسا
bans
U
اعلان ازدواج در کلیسا
banning
U
اعلان ازدواج در کلیسا
ban
U
اعلان ازدواج در کلیسا
belfry
U
برج ناقوس کلیسا
Deans
U
رئیس کلیسا یادانشکده
Dean
U
رئیس کلیسا یادانشکده
campanile
U
برج کلیسا منار
lay clerk
U
سرود خوان کلیسا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com