Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
misconduct penalty
U
جریمه 01 دقیقه اخراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
game misconduct penalty
U
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
minor penalty
U
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
major penalty
U
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
roundest
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
finable
U
جریمه دار محکوم بدادن جریمه سزاوارجریمه
out
U
اخراج کردن اخراج شدن
outed
U
اخراج کردن اخراج شدن
red card
U
علامت اخراج اخراج بازیگر
out-
U
اخراج کردن اخراج شدن
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
hour
U
06 دقیقه
half hour
U
03 دقیقه
From moment to moment . Every minute.
U
آن به آن ( هر دقیقه )
whipstitch
U
یک دقیقه
hours
U
06 دقیقه
line per minute
U
خط در دقیقه
wait a second
U
یک دقیقه
minute
U
دقیقه
minute
U
: دقیقه
min
U
دقیقه
ampere minute
U
امپر- دقیقه
rev
U
گردش بر دقیقه
rpm
U
گردش بر دقیقه
revs per minute
U
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
U
گردش بر دقیقه
revolution per minute
U
دور در دقیقه
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
rpm
U
گردش در دقیقه
number of revolutions
U
گردش بر دقیقه
watt minute
U
وات- دقیقه
rate of fire
U
تعدادتیر در دقیقه
beats
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beat
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
quarter hour
U
پانزده دقیقه
full-time
U
09 دقیقه بازی
rotational speed
U
گردش بر دقیقه
speed of rotation
U
گردش بر دقیقه
exact sciences
U
علوم دقیقه
revolutions per minute
U
دور بر دقیقه
revs per minute
U
دور بر دقیقه
rpm
U
دور بر دقیقه
speed of rotation
U
دور بر دقیقه
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
rev
U
چرخش بر دقیقه
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
rpm
U
چرخش بر دقیقه
mathematics
U
علوم دقیقه
rotational speed
U
دور بر دقیقه
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
U
دور بر دقیقه
rev
U
دور بر دقیقه
wait a minute
U
یک دقیقه صبر کنید
subtility
U
نکته باریک دقیقه
180 strokes a minute
U
۱۸۰ ضربه در دقیقه
I will be back in 10 minutes.
10 دقیقه دیگر برمیگردم.
Wait a minute .
U
یک دقیقه مهلت بده
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
cyclic rate
U
تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate
U
نواخت تیر در دقیقه
megacycle
U
یک میلیون دوردر دقیقه
rpm
U
مخفف دور در دقیقه
forfeits
U
جریمه
forfeit
U
جریمه
sconce
U
جریمه
forfeited
U
جریمه
forfeiting
U
جریمه
response cost
U
جریمه
finest
U
جریمه
fined
U
جریمه
penalties
U
جریمه
fine
U
جریمه
penalty
U
جریمه
amercement
U
جریمه
mulct
U
جریمه
forfeiture
U
جریمه
minute hand
U
عقربه دقیقه شمار ساعت
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
The train was 10 minutes late.
U
قطار 10 دقیقه دیر رسید
sconce
U
جریمه کردن
forfeits
U
جریمه کردن
surtax
U
جریمه مالیاتی
mulct
U
جریمه دادن
forfeits
U
جریمه دادن
penalising
U
جریمه کردن
demurrage
U
جریمه تاخیر
forfeiting
U
جریمه کردن
forfoitable
U
جریمه بردار
forfeitable
U
مستوجب جریمه
forfeiting
U
جریمه دادن
finable
U
جریمه بردار
they mulcted him
U
او را جریمه کردند
pecuniary
U
جریمه دار
penalized
U
جریمه کردن
amerceable
U
قابل جریمه
backwardation
U
جریمه دیرکرد
penalizing
U
جریمه کردن
penalises
U
جریمه کردن
liable to fine
U
مشمول جریمه
penalised
U
جریمه کردن
penalizes
U
جریمه کردن
penalize
U
جریمه کردن
forfeited
U
جریمه کردن
penalties
U
تاوان جریمه
finest
U
جریمه کردن
fined
U
جریمه کردن
penalty
U
تاوان جریمه
forfeited
U
جریمه دادن
forfeit
U
جریمه کردن
fine
U
جریمه کردن
forfeit
U
جریمه دادن
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Tell him, he needs to wait for a moment.
U
به او
[مرد]
بگوئید یک دقیقه صبر کند.
at the elventh hour
U
دقیقه نود کاری انجام دادن
penalty clauses
U
ماده یا بند جریمه
surcharge
U
بعنوان جریمه گرفتن
surcharges
U
بعنوان جریمه گرفتن
assess
U
جریمه کردن ارزیابی
penalty clause
U
ماده یا بند جریمه
mulct
U
عیب جریمه کردن
part
[ial]
payment of a fine
U
پرداخت قسمتی از جریمه
assesses
U
جریمه کردن ارزیابی
assessed
U
جریمه کردن ارزیابی
assessing
U
جریمه کردن ارزیابی
tempos
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
paged
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempo
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
forfeits
U
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeit
U
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
fined
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
fine
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
finest
U
جریمه گرفتن از صاف کردن
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
forfeited
U
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
scot ant lot
U
جریمه یامالیات دسته جمعی
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
forfeiting
U
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
times
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
deportation
U
اخراج
disqualifying
U
اخراج
evictions
U
اخراج
eviction
U
اخراج
ejection
U
اخراج
dislodgement
U
اخراج
foul out
U
اخراج
excomminucation
U
اخراج
lay off
U
اخراج
deposal
U
اخراج
disqualify
U
اخراج
extrusion
U
اخراج
banishment
U
اخراج
expulsions
U
اخراج
exclusion
U
اخراج
deport
U
اخراج
deported
U
اخراج
deporting
U
اخراج
deports
U
اخراج
the boot
U
اخراج
firing
U
اخراج
dismissal
U
اخراج
rustication
U
اخراج
expulsion
U
اخراج
evacuation
U
اخراج
ouster
U
اخراج
out lawry
U
اخراج
dismissals
U
اخراج
disqualifies
U
اخراج
disqualified
U
اخراج
to get off cheaply
U
بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off lightly
U
بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off easy
U
بدون جریمه سنگین رها یافتن
to forfeit something
U
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
to lose something
U
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
liquidated damages
U
پرداختن جریمه جهت فسخ قرارداد
expel
U
اخراج کردن
ousting
U
اخراج کردن
ousts
U
اخراج کردن
expulsion
U
اخراج از کشور
expulsions
U
اخراج از کشور
out
U
اخراج بازیگر
xenelasia
U
اخراج بیگانگان
out-
U
اخراج بازیگر
ousted
U
اخراج کردن
send down
U
اخراج کردن
oust
U
اخراج کردن
suspension
U
اخراج موقت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com