Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interchange current
U
جریان متعادل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offsetting
U
رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset
U
رقم متعادل کننده متعادل کردن
equilibrium flow
U
جریان متعادل
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
balancer
U
متعادل کننده
stabilizer
U
متعادل کننده
stabilisers
U
متعادل کننده
regulators
U
متعادل کننده
corrector
U
متعادل کننده
regulator
U
متعادل کننده
compensator
U
متعادل کننده
dashpot
U
استوانه متعادل کننده
ballast
U
وزنه متعادل کننده
line charge compensation reactor
U
پیچک متعادل کننده
counterpoise
U
نیروی متعادل کننده
stabilizing sleeve
U
غلاف متعادل کننده
interphase reactor
U
پیچک متعادل کننده
sash balancing weight
U
وزنه متعادل کننده
delay equalizer
U
متعادل کننده تاخیری
impedance compensator
U
متعادل کننده مقاومت فاهری
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
pressure equalized addition funnel
U
قیف افزایشی متعادل کننده فشار
stabilizing sleeve
U
پرده متعادل کننده گلولههای منور
stabilizing fin
U
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
equilibrate
U
متعادل کردن متعادل شدن
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
current limiter
U
محدود کننده جریان
heating current
U
جریان گرم کننده
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
collecting ring
U
حلقه جمع کننده جریان
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
current breaker
U
کلید قطع کننده جریان
impluse circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
impluse amplifier
U
تقویت کننده ضربه جریان
grid current tester
U
ازمایش کننده جریان شبکه
embolus
U
جسم مسدود کننده جریان خون
inlet guide vane
U
تیغههای خنک کننده جریان ورودی
maximum current circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان حداکثر
magnetic hysteresis angle
U
زاویه فاز جریان تحریک کننده
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
even-tempered
U
متعادل
balanced
U
متعادل
dominant
U
متعادل
level-headed
U
متعادل
equilibrant
U
متعادل
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
ballast concrete
U
بتن متعادل
balanced system
U
سیستم متعادل
offset
U
وزنه متعادل
balancing
U
متعادل کردن
coequal
U
متعادل ومتساوی
baling press
U
پرس متعادل
balanced armature unit
U
جوشن متعادل
balance
U
متعادل کردن
balances
U
متعادل کردن
be in ballast
U
متعادل بودن
balanced circuit
U
مدار متعادل
offsetting
U
وزنه متعادل
balanced rudder
U
سکان متعادل
balanced state
U
حالت متعادل
ballast concrete
U
بتن متعادل
counterbalance
U
متعادل کردن
soaking
U
تابش متعادل
lopsided
U
غیر متعادل
equilibrium drawdown
U
افت متعادل
moderate speed
U
سرعت متعادل
counterbalanced
U
متعادل کردن
equilibration
U
متعادل کردن
historical cost
U
قیمت متعادل
rounded
<adj.>
U
کامل و متعادل
counterbalances
U
متعادل کردن
bale
U
متعادل کردن
bales
U
متعادل کردن
equilibrant
U
نیروی متعادل
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
disequilibrate
U
غیر متعادل کردن
even keel
U
حرکت متعادل ناو
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
equilibrium pressure curve
U
منحنی فشار متعادل
balanced pressure torch
[مشعل با فشار متعادل]
unbalance
U
غیر متعادل کردن
balanced supply
U
اماد متعادل شده
balanced stock
U
ذخیره اماد متعادل
stabilization
U
متعادل کردن تعادل
unbalancing
U
غیر متعادل کردن
balanced load
U
بار خارجی متعادل
unbalances
U
غیر متعادل کردن
equipoise
U
برابری دروزن متعادل ساختن
balanced tackle
U
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
balance
U
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances
U
تراز شدن متعادل کردن ترازو
swingweight
U
وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
isometric view
U
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
deadlock
U
حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
balances
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
balancing
U
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
antithyroid
U
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balances
U
تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance
U
تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize
U
غیر متعادل کردن متضاد کردن
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
briquetting press
U
پرس متعادل یا بالینگ پرس
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
balanced mobilization
U
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
counter flood
U
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com