English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surge U جریان سریع وغیرعادی
surged U جریان سریع وغیرعادی
surges U جریان سریع وغیرعادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rapid flow U جریان سریع
line surge U جریان سریع و غیرعادی خط
jetting U پرش اب جریان سریع
jetted U پرش اب جریان سریع
make flush U شستن با جریان سریع
jets U پرش اب جریان سریع
jet U پرش اب جریان سریع
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hypotension U فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
flushes U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushing U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flush U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
speedy U سریع السیر سریع
speediness U سریع السیر سریع
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
rapid U سریع
spanking U سریع
prompts U سریع
prompted U سریع
sudden U سریع
spankings U سریع
wing footed U سریع
galloping U سریع
sweepy U سریع
accelerator U سریع
swifter U سریع
swiftest U سریع
swifts U سریع
gleg U سریع
snell U سریع
swift U سریع
accelerators U سریع
prompt U سریع
rather U سریع تر
polypnea U تنفس سریع
scamper U پرواز سریع
pirouette U چرخ سریع
rapid fire U تیر سریع
quick recovery U بهبود سریع
posthaste U سریع السیر
converts U پاسکاری سریع
converting U پاسکاری سریع
quick recovery U رونق سریع
quick fire U تیر سریع
converted U پاسکاری سریع
convert U پاسکاری سریع
quicker U جلد سریع
speed U سریع کارکردن
quicker U تند و سریع
quickest U جلد سریع
quickest U تند و سریع
sneak raid U دستبرد سریع
operation immediate U اقدام سریع
slap U ضربت سریع
quick U تند و سریع
speeding U سریع کارکردن
skitter U حرکت سریع
expressing U سریع السیر
quickstep U گام سریع
scampered U پرواز سریع
scampering U پرواز سریع
scampers U پرواز سریع
speeds U سریع کارکردن
quick U جلد سریع
slapped U ضربت سریع
fleetingly U سریع الزوال
expressed U سریع السیر
rathe U زود رس سریع
raided U تک نفوذی سریع
despatched U انجام سریع
despatches U انجام سریع
express U سریع صریح
express U سریع السیر
despatching U انجام سریع
raid U تک نفوذی سریع
dispatched U انجام سریع
dispatches U انجام سریع
repost U ضربت سریع
courier U پیک سریع
expressed U سریع صریح
raiding U تک نفوذی سریع
fleeting U سریع الزوال
pirouettes U چرخ سریع
rough and ready U سریع العمل
bullet توپ سریع
bullets U توپ سریع
rapid scanning U تقطیع سریع
rapid transit U شطرنج سریع
expressing U سریع صریح
expresses U سریع صریح
expresses U سریع السیر
raids U تک نفوذی سریع
rath U زود رس سریع
couriers U پیک سریع
slapping U ضربت سریع
prompts U سریع عاجل
braids U حرکت سریع
fleet U عبور سریع
fleets U عبور سریع
fast U سریع السیر
accelerated depreciation U استهلاک سریع
braided U حرکت سریع
braid U حرکت سریع
prompts U سریع کردن
prompted U سریع عاجل
prompted U سریع کردن
dispatch U انجام سریع
prompt U سریع عاجل
prompt U سریع کردن
progressive chess U شطرنج سریع
lightning chess U شطرنج سریع
fasted U سریع السیر
fastest U سریع السیر
fasts U سریع السیر
high speed traffic U ترافیک سریع
high speed printer U چاپگر سریع
high speed U دنده سریع
high speed U سریع السیر
fast neutron U نوترون سریع
fast moving depression U کمفشاری سریع
rapid access U با دستیابی سریع
fast access U با دستیابی سریع
high speed traffic U امد شد سریع
high velocity drop U بارریزی سریع
hypernoea U تنفس سریع
accelerated depreciation U استهلاک سریع
accelofilter U صافی سریع
hotshot U بارکشی سریع
highflyer U دلیجان سریع
highflier U دلیجان سریع
continuate U سریع الاتصال
wind sprint U تمرین دو سریع
riposting U ضربت سریع
windstorm U باد سریع
slash U ضربه سریع
snapback U بهبودی سریع
glimpsed U نگاه سریع
precipitating U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitate U خیلی سریع
glimpses U نگاه سریع
precipitated U خیلی سریع
winder U دویدن سریع
riposted U ضربت سریع
riposte U ضربت سریع
slaps U ضربت سریع
ripostes U ضربت سریع
glimpsing U نگاه سریع
slashes U ضربه سریع
slashed U ضربه سریع
glimpse U نگاه سریع
ageing U سخت کنندگی سریع
umbilical cords U سیم سریع الاتصال
flying U پردار سریع السیر
rapid U سریع العمل چابک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com