Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maximum power point current
U
جریان در نقطه توان حداکثر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maximum powerpoint voltage
U
ولتاژ در نقطه توان حداکثر
maximum available powere
U
توان حداکثر
maxvo
U
حداکثر توان هوازی
maximum power operation
U
کار با توان حداکثر
maximum power gain
U
تقویت توان حداکثر
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
peak current
U
جریان حداکثر
maximum current
U
جریان حداکثر
maximum current rating
U
جریان نامی حداکثر
maximum control current
U
جریان کنترل حداکثر
maximum gate trigger current
U
جریان احتراق حداکثر
maximum r.m.s. on state current
U
جریان رفت موثر حداکثر
maximum forward r.m.s. on state current
U
جریان رفت موثر حداکثر
maximum current circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان حداکثر
power of alternating current
U
توان جریان متناوب
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
volts
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volt
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
rating
U
توان نامی توان قدرت
ratings
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
max min system
U
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
maximal
U
حداکثر
peaks
U
حداکثر
uttermost
U
حداکثر
outside
U
حداکثر
outsides
U
حداکثر
peaking
U
حداکثر
peak
U
حداکثر
endurance
U
حداکثر
maximum
U
حداکثر
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
maximum demand
U
بار حداکثر
maximum duration
U
زمان حداکثر
maximum deviation
U
انحراف حداکثر
maximum efficiency
U
حداکثر کارائی
maximum performance
U
کارایی حداکثر
maximum deflection
U
انحراف حداکثر
maximum energy
U
انرژی حداکثر
maximum efficiency
U
راندمان حداکثر
maximum gain
U
تقویت حداکثر
maximum price
U
حداکثر بها
maximum profit
U
حداکثر سود
maximum frequency
U
فرکانس حداکثر
maximum output
U
خروجی حداکثر
maximum load
U
بار حداکثر
maximum capacity
U
فرفیت حداکثر
maximum limited stress
U
تنش حداکثر
maximum amplitude
U
دامنه حداکثر
maximum power demand
U
مصرف حداکثر
maximization
U
به حداکثر رسانیدن
maximum performance
U
عملکرد حداکثر
maximum of intensity
U
حداکثر شدت
maximum density
U
حداکثر تراکم
wage ceiling
U
حداکثر دستمزد
maximal
U
وابسته به حداکثر
maximum moment
U
حداکثر لنگر
maximum detector
U
اشکارساز حداکثر
maximum prr ermissible
U
مجاز حداکثر
peaks
U
حداکثر کاکل
peaking
U
حداکثر کاکل
maximum thermometer
U
گرماسنج حداکثر
intensity maximum
U
حداکثر شدت
submaximal
U
زیر حداکثر
peak load
U
بار حداکثر
flat out
U
حداکثر سرعت
flank speed
U
حداکثر سرعت
peak load
U
حداکثر بار
maximum value
U
مقدار حداکثر
peak demand
U
حداکثر تقاضا
maximum work
U
کار حداکثر
full bore
U
حداکثر تلاش
peak
U
حداکثر کاکل
high tides
U
حداکثر مد دریا
optimum height
U
حداکثر ارتفاع
high tide
U
حداکثر مد دریا
price ceilings
U
حداکثر قیمت
maximum speed
U
حداکثر سرعت
relative maximum
U
حداکثر نسبی
maximum ratings
U
مقدار حداکثر
peak voltage
U
ولتاژ حداکثر
payload
U
حداکثر بار
global maximum
U
حداکثر مطلق
full speed
U
حداکثر سرعت
supercharge
U
خرج حداکثر
payloads
U
حداکثر بار
peak output
U
حداکثر تولید
maximum slope
U
حداکثر شیب
peak speed
U
حداکثر سرعت
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
utmost good faith
U
حداکثر حسن نیت
utility maximization
U
به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
maximum natality
U
حداکثر زاد و ولد
maximum gate trigger voltage
U
ولتاژ احتراق حداکثر
maximum modulating frequency
U
فرکانس حداکثر مدولاسیون
maximum direction finding
U
جهت یابی حداکثر
maximum flexibility
U
خمش پذیری حداکثر
flank speed
U
حداکثر سرعت قایق
endurance time
U
سرعت حداکثر مداوم
ultimate bearing capacity
U
حداکثر فشار متحمل پی
angle of repose
U
حداکثر شیب استقرار
profit maximization
U
به حداکثر رسانیدن سود
maximum in power gain
U
تقویت قدرت حداکثر
maximum input frequency
U
فرکانس ورودی حداکثر
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
principle of miximum overlap
U
اصل حداکثر همپوشانی
maximum light transmission
U
انتقال نور حداکثر
maximum liklihood method
U
روش حداکثر احتمال
traffic peak
U
حداکثر عبور و مرور
maximum load
U
بار گذاری حداکثر
daily flood peak
U
حداکثر سیل روزانه
sprint
U
با حداکثر سرعت دویدن
sprinted
U
با حداکثر سرعت دویدن
sprints
U
با حداکثر سرعت دویدن
pron to
U
با حداکثر سرعت ممکن
maximum probility detection
U
تعیین احتمال حداکثر
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
maximum wavelength
U
طول موج حداکثر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com