Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
telephone current
U
جریان تلفن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phones
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
telephone code
U
کد تلفن
telephone
U
تلفن
telephone line
U
خط تلفن
telephone circuit
U
خط تلفن
operators
U
تلفن چی
service man
U
تلفن چی
telephone jack
U
جک تلفن
operator
U
تلفن چی
phones
U
تلفن
phone
U
تلفن
phoning
U
تلفن
telephone operator
U
تلفن چی
telephoning
U
تلفن
telephones
U
تلفن
phoned
U
تلفن
telephoned
U
تلفن
dataphone
U
تلفن دادهای
personal
U
شماره تلفن ها
to ring up
U
تلفن کردن به
extensions
U
تلفن فرعی
log
U
شماره تلفن
telephore e.
U
مرکز تلفن
toll exchange
U
مرکز تلفن
logs
U
شماره تلفن
hand set
U
گوشی تلفن
telephone relay
U
رله تلفن
telephone ringer
U
زنگ تلفن
telephone service
U
سرویس تلفن
telephone set
U
دستگاه تلفن
central office
U
مرکز تلفن
telephone station
U
جایگاه تلفن
telephone station
U
تلفن خانه
telephone switching technique
U
فن سوئیچینگ تلفن
telephone system
U
سیستم تلفن
telephone transformer
U
مبدل تلفن
telephoner
U
تلفن کننده
telephony
U
علم تلفن
telephone receiver
U
گوشی تلفن
extension
U
تلفن فرعی
call box
U
تلفن صحرایی
call boxes
U
اتاقک تلفن
call boxes
U
کابین تلفن
call boxes
U
کیوسک تلفن
call boxes
U
تلفن صحرایی
hot line
U
تلفن قرمز
hot lines
U
تلفن قرمز
dataphone
U
تلفن داده
telephone book
U
دفتر تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
telephone books
U
راهنمای تلفن
address book
U
دفترچه تلفن
extension telephone
U
تلفن فرعی
call box
U
کیوسک تلفن
call box
U
اتاقک تلفن
receiver
U
گوشی تلفن
autos
U
شماره تلفن
auto
U
شماره تلفن
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
call box
U
کابین تلفن
telephone exchange
U
مرکز تلفن
ring
U
تلفن زدن
ring
U
تلفن حلقه
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
receivers
U
گوشی تلفن
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
telephoning
U
تلفن کردن
switchboards
U
مرکز تلفن
switchboard
U
مرکز تلفن
telephone numbers
U
شماره تلفن
telephone number
U
شماره تلفن
earphones
U
گوشی تلفن
earphone
U
گوشی تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
telephone booths
U
اتاقک تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
residance telephone
U
تلفن منزل
telephone booth
U
اتاقک تلفن
telephone cabin
U
کیوسک تلفن
handset
U
تلفن در یک قطعه
handsets
U
تلفن در یک قطعه
party line
U
خط خصوصی تلفن
telephoning
U
تلفن زدن
telephones
U
تلفن کردن
telephones
U
تلفن زدن
telephoned
U
تلفن کردن
telephoned
U
تلفن زدن
telephone
U
تلفن کردن
telephone
U
تلفن زدن
hottest
U
خط تلفن مستقیم
hotter
U
خط تلفن مستقیم
hot
U
خط تلفن مستقیم
headset
U
گوشی سر تلفن
radio telephone
U
تلفن بی سیم
speaking circuit
U
مدار تلفن
party lines
U
خط خصوصی تلفن
telephone boxes
U
کیوسک تلفن
telephone box
U
کیوسک تلفن
telephone conduit
U
کانال تلفن
telephone cord
U
بند تلفن
photophone
U
تلفن نوری
telephone density
U
تراکم تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
telephone fuse
U
فیوز تلفن
headsets
U
گوشی سر تلفن
telephone jack
U
مادگی تلفن
telephone loope
U
حلقه تلفن
telephone network
U
شبکه تلفن
telephone operation
U
عملکرد تلفن
boat telephone
U
تلفن ساحلی
automatic telephone system
U
تلفن خودکار
telephone condenser
U
خازن تلفن
telephone circuit
U
مدار تلفن
telephone directory
U
کتاب تلفن
telephone directories
U
کتاب تلفن
repeating coil
U
مبدل تلفن
radiotelephone
U
تلفن بی سیم
radiophone
U
تلفن بیسیم
radio telephony
U
تلفن بیسیم
table telephone
U
تلفن رومیزی
telephnone book
U
دفتر تلفن
telephone d.
U
دفتر تلفن
telephone cable
U
کابل تلفن
automatic telephone
U
تلفن خودکار
telephone channel
U
کانال تلفن
telephone charge
U
هزینه تلفن
telephone plug
U
دوشاخه تلفن
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
phones
U
تلفن کردن
phone
U
تلفن کردن
central
U
تلفن چی مرکزی
phoned
U
تلفن کردن
phoning
U
تلفن کردن
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
ring off
U
قطع کردن تلفن
idlest
U
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
wireway
U
سیم تلگراف و تلفن
telephone directory
U
کتابچه راهنمای تلفن
ring up
U
به کسی تلفن کردن
jack box
U
جعبه تقسیم تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com