Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reflux
U
جریان برگشت مایع برگردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
return current
U
جریان برگشت
return flow
U
جریان برگشت
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
U
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
liquid liquid chromatography
U
کروماتوگرافی مایع- مایع
revers
U
برگردان
lapel
U
برگردان
refraining
U
برگردان
round head
U
برگردان
refrains
U
برگردان
lapels
U
برگردان
transpose
U
برگردان
transposing
U
برگردان
refrained
U
برگردان
translation
U
برگردان
translations
U
برگردان
jetties
U
اب برگردان
refrain
U
برگردان
transposes
U
برگردان
jetty
U
اب برگردان
transter picture
U
عکس برگردان
lapels
U
برگردان یقه
lapel
U
برگردان یقه
turtlenecks
U
یقه برگردان
tilting ladle
U
پاتیل برگردان
responsory
U
تهلیل برگردان
skip car
U
بشکه ی برگردان
emetic resin
U
تریاک برگردان
decalccomania
U
عکس برگردان
frequency inversion
U
برگردان فرکانس
burthen
U
باربری برگردان
antiphon
U
سرود برگردان
turn over
U
برگردان تعویض
lapelled
U
یقه برگردان
decalcomania
U
عکس برگردان
turtleneck
U
یقه برگردان
transpose matrix
U
ماتریس برگردان
repetend
U
رقم بازگردنده برگردان
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
hook service
U
سرویس برگردان والیبال
transter
U
سندواگذاری عکس برگردان
pcv
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) .
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
roundelay
U
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
liquids
U
مایع
liquid
U
مایع
fluidal
U
مایع
fulidal
U
مایع
aneroid
U
بی مایع
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
steepest
U
مایع
water
U
مایع
watered
U
مایع
watering
U
مایع
waters
U
مایع
steep
U
مایع
liquid/gas separator
U
مایع
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
returning
U
برگشت
recoveries
U
برگشت
recovery
U
برگشت
recoiled
U
برگشت
capsizal
U
برگشت
returns
U
برگشت
relapsing
U
برگشت
relapse
U
برگشت
relapses
U
برگشت
relapsed
U
برگشت
returned
U
برگشت
drawbacks
U
برگشت
drawback
U
برگشت
regression
U
برگشت
turnaround
U
برگشت
turnarounds
U
برگشت
reversals
U
برگشت
revert
U
برگشت
return
U
برگشت
reversal
U
برگشت
veer
U
برگشت
upturn
U
برگشت
recoils
U
برگشت
recoiling
U
برگشت
recoil
U
برگشت
reverts
U
برگشت
reverting
U
برگشت
reverted
U
برگشت
turnrounds
U
برگشت
recrudescence
U
برگشت
retrocession
U
برگشت
retrogression
U
برگشت
tergiversation
U
برگشت
right of reversion
U
برگشت
return line
U
خط برگشت
turnover
U
برگشت
veered
U
برگشت
turnabout
U
برگشت
turnabouts
U
برگشت
recrvdescence
U
برگشت
regression line
U
خط برگشت
d.c. restoration
U
برگشت دی سی
reoccur
U
برگشت
regurgitation
U
برگشت
d.c. reinsertion
U
برگشت سی دی
retrocedence
U
برگشت
reflux
U
برگشت
refluence
U
برگشت
back water
U
برگشت اب
recurrenge
U
برگشت
veers
U
برگشت
silicate of soda
U
شیشه مایع
sodium metasilicate
U
شیشه مایع
semifluid
U
نیم مایع
semiliquid
U
مایع چسبنده
semiliquid
U
مایع غلیظ
semiliquid
U
نیمه مایع
sealing liquid
U
مایع اب بندی
liquidity index
U
اندیس مایع
dissolving
<adj.>
U
مایع محلل
sodium silicate
U
شیشه مایع
soluble glass
U
شیشه مایع
spinal fluid
U
مایع نخاعی
glue
U
چسب مایع
solvents
U
مایع محلل
solvent
<adj.>
U
مایع محلل
resolvent
<adj.>
U
مایع محلل
fluids
U
مایع متحرک
fluid
U
مایع متحرک
subaqueous
U
زیر مایع
vitrous humor
U
مایع زجاجیه
glues
U
چسب مایع
liquid crystals
U
کریستال مایع
liquid crystal
U
کریستال مایع
gluing
U
چسب مایع
glueing
U
چسب مایع
liquid foundation
U
کرم مایع
water glass
U
شیشه مایع
cutback bitumen
U
قیر مایع
liquefaction
U
مایع شدن
liquefied gas
U
گاز مایع
absorption liquid
U
مایع جذب
liquid gas
U
گاز مایع
liquescence
U
مایع شدگی
liquescent
U
مایع شونده
liquid air
U
هوای مایع
liquefaction
U
تبدیل به مایع
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
liquefacient
U
مایع کننده
cryogenic liquid
U
مایع سرمازا
deicer
U
مایع ضدیخ
developer liquid
U
مایع فهور
pool cathode
U
کاتد مایع
furfuraldehyde
U
مایع الدئیدی
battery liquid
U
مایع باتری
liquid propellant
U
خرج مایع
grume
U
مایع چسبناک
liquid ammonia
U
امونیاک مایع
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
liquid fuel
U
سوخت مایع
lox
U
اکسیژن مایع
mercury pool tube
U
لامپ مایع
pool cathode tube
U
لامپ مایع
pool tube
U
لامپ مایع
out back
U
چسب مایع
paraffin oil
U
پارافین مایع
pool rectifier
U
لامپ مایع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com