Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inshore current
U
جریان اب ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
strandline
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
offing
U
اب ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
seasider
U
ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
inshore
U
ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
coastal
U
ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
links
U
تپه ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
sea dike
U
دیوار ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
flowline
U
خط جریان
actions
U
جریان
action
U
جریان
gush
U
جریان
flow line
U
خط جریان
conduct
U
جریان
conducted
U
جریان
flushes
U
جریان
fluor
U
جریان
flush
U
جریان
conducts
U
جریان
in hand
U
در جریان
flushing
U
جریان
conducting
U
جریان
flow limit
U
حد جریان
inset
U
جریان
insets
U
جریان
process
U
جریان
processes
U
جریان
rede
U
جریان
going
U
جریان
afflux
U
جریان
affluxion
U
جریان
against the stream
U
بر ضد جریان اب
line of flow
U
خط جریان
runoff
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
gushes
U
جریان
gushed
U
جریان
effluvium
U
جریان
currents
U
جریان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com