English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
potation U جرعه افراط در شرب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dram U نوشانیدن جرعه جرعه نوشیدن
to drink something in sips U چیزی را جرعه جرعه نوشیدن
drams U نوشانیدن جرعه جرعه نوشیدن
sipping U جرعه
swigs U جرعه
potion U جرعه
potions U جرعه
swig U جرعه
swigged U جرعه
sips U جرعه
swigging U جرعه
godown U جرعه
gulps U جرعه
shots U جرعه
shot U جرعه
sip U جرعه
gulp U جرعه
gulped U جرعه
sipped U جرعه
gulping U جرعه
quaff U سر کشیدن جرعه
quaffed U سر کشیدن جرعه
thimblefuls U یک خرده یک جرعه
thimbleful U یک خرده یک جرعه
snorted U جرعه مشروب
snorting U جرعه مشروب
snorts U جرعه مشروب
snort U جرعه مشروب
slugged U یک جرعه مشروب
slug U یک جرعه مشروب
to have [take] a sip U یک جرعه نوشیدن
drop U جرعه کمی
slugs U یک جرعه مشروب
to have a drink of water U یک جرعه آب نوشیدن
to have a sip U یک جرعه آب نوشیدن
willie waught U یک جرعه کامل
quaffing U سر کشیدن جرعه
quaffs U سر کشیدن جرعه
stirrup cup;stirrup cup U جرعه وداع
willie waught U جرعه عمیق
chug [American E] U جرعه بزرگ [آشپزی]
gulp U جرعه بزرگ [آشپزی]
swig U جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swipe U حرکت جاروبی جرعه طولانی
swigged U جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs U جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging U جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swiping U حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiped U حرکت جاروبی جرعه طولانی
excessive use U افراط
extremeness U افراط
self indulgence U افراط
overindulgence U افراط
excesses U افراط
excess U افراط
intemperance U افراط
inordinateness U افراط
inordinacy U افراط
fulsomeness U افراط
exorbitance U افراط
excessiveness U افراط
extravagances U افراط
frill U افراط
superfluity U افراط
frills U افراط
extravagance U افراط
He swigged the beer in four gulps. U او [مرد] آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
self-indulgent U افراط کار
excessively U بحد افراط
extremity U افراط و تفریط
to carry to excess U افراط کردن در
hypercriticism U افراط در انتقاد
exorbitance U زیادی افراط
enormously U بحد افراط
ultraism U افراط کاری
to run to extremes U افراط وتفریطکردن
hard line U افراط آمیز
scrupulously U بحد افراط
extremities U افراط و تفریط
self indulgent U افراط کار
overindulge U افراط ورزیدن
outrageousness U تجاوز افراط
distemperate U افراط کار
extravagantly U با افراط زیاد
extravagantly U با افراط کاری
intemperate U افراط کار
wanton U افراط کردن
excesses U افراط بی اعتدالی
extremism U افراط گرایی
indulge U افراط کردن
indulged U افراط کردن
indulges U افراط کردن
indulging U افراط کردن
excess U افراط بی اعتدالی
to take an extreme course U افراط یاتفریط کردن
indulgence U از راه افراط بخشیدن
golden mean U برکناری از افراط و تفریط
oxyopia U تزئینی بحد افراط
indulgence U زیاده روی افراط
indulgences U از راه افراط بخشیدن
indulgences U زیاده روی افراط
supererogation U افراط در انجام وفیفه
take an extreme course U افراط یا تفریط کردن
overbuy U در خرید افراط کردن
carousing U در مشروب افراط کردن
carouses U در مشروب افراط کردن
caroused U در مشروب افراط کردن
carouse U در مشروب افراط کردن
go to extreme U افراط و تفریط کردن
cachinnate U در خنده افراط کردن
religiose U دیندار بحط افراط
wasteful U افراط کار متلف
overmuch U بحد افراط بمقدار زیاد
extremism U افراط کاری عقیده افراطی
intemperately U ازروی افراط با زیاده روی
plethora U ازدیاد خون در یک نقطه افراط
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
radical U افراطی افراط گرا ریشهای
overnice U دقت گیر بحد افراط
radicals U افراطی افراط گرا ریشهای
ultra individualism U اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
overacting U در ایفای نقش خود افراط کردن
radicalism U گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
overacted U در ایفای نقش خود افراط کردن
overacts U در ایفای نقش خود افراط کردن
flag-waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
booze U مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozed U مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
blase U بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی
prudishness U نمایش عفت یااداب بحد افراط
overact U در ایفای نقش خود افراط کردن
boozes U مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozing U مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
red tapery U رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
overtrading U بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
chauvinism U افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
acnerosacea U ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
hyper U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
bum U ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed U ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bumming U ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bums U ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
overspend U زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
lavishing U ولخرجی کردن افراط کردن
lavishes U ولخرجی کردن افراط کردن
lavished U ولخرجی کردن افراط کردن
lavish U ولخرجی کردن افراط کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com