Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
authorized strength
U
استعداد مجاز
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
personnel authorization
U
جدول پرسنلی مجاز
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
licensing hours
زمان مجاز
time log
U
جدول زمان
time table
U
جدول زمان بندی
decompression table
U
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
symbol table
U
جدول نمادها جدول نمادی
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
spelling table
U
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
ungifted
U
بی استعداد
talentless
U
بی استعداد
liability to disease
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
capacities
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
property
U
استعداد
capability
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
genius
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
endowment
U
استعداد
verve
U
استعداد
aptness
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
talented
U
استعداد
talent
U
استعداد
talents
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
endowments
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
inapt
U
بی استعداد
parted
U
با استعداد
aptitude
U
استعداد
gormless
U
کم استعداد
aptitudes
U
استعداد
capacity
U
استعداد
cabiler
U
استعداد
turn
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
turns
U
استعداد
susceptivity
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
strengths
U
استعداد رزمی
strength
U
استعداد رزمی
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
liabilities
U
بدهکاری استعداد
indisposedness
U
عدم استعداد
palooka
U
بوکسور بی استعداد
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
artistic aptitude
U
استعداد هنری
clever
U
باهوش با استعداد
sconce
U
جمجمه استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
art
U
استعداد استادی
tendencies
U
توجه استعداد
arts
U
استعداد استادی
tendency
U
توجه استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
shifted
U
نوبتی استعداد
shift
U
نوبتی استعداد
liability
U
بدهکاری استعداد
risible faculty
U
استعداد خنده
command strength
U
استعداد یکان
capacities
U
گنجایش استعداد
capacities
U
استعداد مقام
reproductivity
U
استعداد تولید
cleverness
U
هوشیاری استعداد
indisposition
U
عدم استعداد
indispositions
U
عدم استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
capacity
U
استعداد مقام
capacity
U
گنجایش استعداد
reproductivity
U
استعداد هم اوری
flair
U
استعداد خصیصه
division slice
U
استعداد لشگری
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
aptitude test
U
ازمون استعداد
war strenght
U
استعداد جنگی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
end strength
U
استعداد نهایی
caliber
U
گنجایش استعداد
resistibility
U
استعداد مقاومت
child prodigy
U
بچهبا استعداد
aptitude tests
U
ازمون استعداد
imitativeness
U
استعداد تقلید
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
accountable strength
استعداد قابل توجه
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
habiliment
U
جامه استعداد فکری
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
knack
U
صدای شلاق استعداد
gift
U
استعداد پیشکش کردن
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
gifted
U
موید شخص با استعداد
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
gift
U
دارای استعداد کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
able
با استعداد صلاحیت دار
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
admissible
U
مجاز
permissible
U
مجاز
allowed
U
مجاز
licensed
U
مجاز
rated
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
admittable
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
authorized
U
مجاز
lawful
U
مجاز
metonymy
U
مجاز
licensable
U
مجاز
allowable
U
مجاز
authorised
U
مجاز
permitted
U
مجاز
certified
U
مجاز
commissioned
U
مجاز
legal
U
مجاز
at liberty
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
permissive
U
مجاز
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com