Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
perch
U
جایگاه بلند جای امن
perched
U
جایگاه بلند جای امن
perches
U
جایگاه بلند جای امن
perching
U
جایگاه بلند جای امن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
placing
U
جایگاه
houses
U
جایگاه جا
position
U
جایگاه
stations
U
جایگاه
place
U
جایگاه
station
U
جایگاه
housed
U
جایگاه جا
house
U
جایگاه جا
stationed
U
جایگاه
toll house
U
جایگاه
cabin
U
جایگاه
limb top
U
جایگاه
positioned
U
جایگاه
places
U
جایگاه
hibernaculum
U
جایگاه زمستانی
band-stand
U
جایگاه ارکستر
seat
U
جایگاه نشاندن
lattice site
U
جایگاه شبکه
seated
U
جایگاه نشاندن
grandstand
U
جایگاه سرپوشیده
seats
U
جایگاه نشاندن
picture palace
U
جایگاه سینما
site plan
U
نقشه جایگاه
pumping ststion
U
جایگاه تلمبه
picturedrome
U
جایگاه سینما
picture theatre
U
جایگاه سینما
parking place
U
جایگاه توقف
ordinal position
U
جایگاه ترتیبی
booth
U
جایگاه رژه
booths
U
جایگاه رژه
telephone station
U
جایگاه تلفن
grandstands
U
جایگاه سرپوشیده
scene of destruction
U
جایگاه خرابیها
operating rooms
U
جایگاه عمل
sanctuaries
U
جایگاه مقدس
sanctuary
U
جایگاه مقدس
engine house
U
جایگاه لوکوموتیو
expanse of rubble
U
جایگاه خرابیها
expanse of ruins
U
جایگاه خرابیها
operating room
U
جایگاه عمل
flash house
U
جایگاه دزدان
galleries
U
جایگاه تماشاگران
stands
U
جایگاه تماشاگران
home range
U
جایگاه حیوانات
banstand
U
جایگاه ارکست
stall
U
لژ جایگاه ویژه
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
gallery
U
جایگاه تماشاگران
press boxes
U
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
podiums
U
بالکن جایگاه مخصوص
sanctum
U
قدس جایگاه مقدس
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
news-stands
U
جایگاه فروش روزنامه
bar
U
جایگاه متهمین در دادگاه
swinery
U
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
stand one's ground
<idiom>
U
حمایت از جایگاه شخص
news-stand
U
جایگاه فروش روزنامه
news stand
U
جایگاه فروش روزنامه
stone work
U
جایگاه سنگ تراشی
docks
U
جایگاه متهم در دادگاه
bars
U
جایگاه متهمین در دادگاه
docked
U
جایگاه متهم در دادگاه
dock
U
جایگاه متهم در دادگاه
sail loft
U
جایگاه بادبان سازی
podium
U
بالکن جایگاه مخصوص
far turn
U
پیچ سمت جایگاه
fire post
U
جایگاه اتش نشانی
lay by
U
جایگاه ایست ایستگاه
choir-wall
U
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
gate chamber wall
U
جایگاه حرکت دریچه
menagerie
U
جایگاه دام ودد
menageries
U
جایگاه دام ودد
platform
U
کف راه جایگاه خطابه
platforms
U
کف راه جایگاه خطابه
stand
U
جایگاه گواه در دادگاه
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
oarlock
U
جایگاه فلزی پارو
malt house
U
جایگاه مالت سازی
lay-bys
U
جایگاه ایست ایستگاه
lay-by
U
جایگاه ایست ایستگاه
press box
U
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
haras
U
جایگاه تخم کشی اسب
choir-loft
U
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
witness box
U
جایگاه شهود گواه جای
witness box
U
جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
location
U
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations
U
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
altar of credence
U
[جایگاه نان و شراب مقدس]
orchestras
U
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestra
U
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
lubritorium
U
جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
fore
U
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
choir-aisle
U
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
tap room
U
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
antechoir
U
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
U
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
clubhouses
U
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouse
U
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
porter house
U
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
grandstands
U
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand
U
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
choir-rail
U
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis
U
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory
U
تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
long
U
بلند
megaphones
U
بلند گو
soaring
U
بلند
fortes
U
بلند
high (1 9 to 36)
U
بلند
loud speaker
U
بلند گو
eminent
U
بلند
mouth filling
U
بلند
megaphone
U
بلند گو
lengthwise
U
بلند
high
U
بلند
eton collan
U
بلند
highest
U
بلند
uplands
U
بلند
highs
U
بلند
aloud
U
بلند
high grown
U
بلند قد
upland
U
بلند
highfalutin
U
بلند
forte
U
بلند
legged
U
پا بلند
vociferous
U
بلند
skyscraper
U
بلند
taller
U
قد بلند
taller
U
بلند
rumbustious
U
بلند
skyscrapers
U
بلند
loudly
U
بلند
tall
U
قد بلند
loudspeaker
U
بلند گو
grandiose
U
بلند
tall
U
بلند
talll
U
بلند
talll
U
قد بلند
loftily
U
بلند
willowy
U
بلند
amplifiers
U
بلند گو
towering
U
بلند
tallest
U
قد بلند
longed
U
بلند
long-
U
بلند
longer
U
بلند
longest
U
بلند
longs
U
بلند
pointers
U
خط کش بلند
pointer
U
خط کش بلند
tallest
U
بلند
amplifier
U
بلند گو
hoists
U
بلند کردن
tore
U
علف بلند
upland
U
زمین بلند
ambitions
U
بلند همتی
liberal
U
نظر بلند
anchor at short stay
U
لنگر بلند
boisterous laughter
U
خنده بلند
banquette
U
زمین بلند
promontories
U
دماغه بلند
promontory
U
دماغه بلند
alto relievo
U
برجسته بلند
hoist
U
بلند کردن
blast furnace coke
U
کک کوره بلند
bigmouthed
U
صدا بلند
ambitions
U
بلند پروازی
hoisted
U
بلند کردن
aquacade
U
فوارهء بلند
forte
U
موسیقی بلند
lofty
U
بلند بزرگ
lofty
U
بلند پایه
heave
U
بلند کردن
fortes
U
موسیقی بلند
uplands
U
زمین بلند
toss
U
ضربه بلند
roughest
U
پست و بلند
magnanimity
U
بلند همتی
tossed
U
ضربه بلند
rough
U
پست و بلند
tosses
U
ضربه بلند
heists
U
بلند کردن
tossing
U
ضربه بلند
alp
U
قله بلند
alp
U
کوه بلند
liberals
U
نظر بلند
gauntlets
U
دستکش بلند
gauntlet
U
دستکش بلند
elevated
U
بلند مرتبه
ambition
U
بلند پروازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com