English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
awards U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
awarding U جایزه دادن جایزه
awarded U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
jockette U سوارکار زن
jockey U سوارکار
horse man U سوارکار
knights U سوارکار
knighting U سوارکار
knight U سوارکار
jockeys U سوارکار
knighted U سوارکار
horsewoman U سوارکار
horsewomen U سوارکار
bug boy U سوارکار مبتدی
postboy U سوارکار مسابقه
valets U خدمتگزار سوارکار
valeting U خدمتگزار سوارکار
jump rider U سوارکار در پرش
valeted U خدمتگزار سوارکار
valet U خدمتگزار سوارکار
boys U سوارکار مسابقه اسبدوانی
boy U سوارکار مسابقه اسبدوانی
mount U اسب مسابقه با سوارکار مانت
mounts U اسب مسابقه با سوارکار مانت
charley horse U کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
driving U بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
classical seat U وضع بدنی سوارکار روی زین
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
weigh out U توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
ditinct U ممتاز
prize U ممتاز
distinguished U ممتاز
superiors U ممتاز
prized U ممتاز
prizes U ممتاز
prizing U ممتاز
excellent U ممتاز
privileged U ممتاز
immense U ممتاز
distinct U ممتاز
superior U ممتاز
distinctive U ممتاز
eximious U ممتاز
pre-eminent U ممتاز
preferential U ممتاز
privieged U ممتاز
knockout U ممتاز
summa cum laude U ممتاز
knockouts U ممتاز
cordon bleu U ممتاز
of d. U ممتاز
advantageous U ممتاز
first-rate U ممتاز
gilt edge U ممتاز
elite U ممتاز
first class U ممتاز
recherche U ممتاز
forehands U قسمت ممتاز
selectman U شخص ممتاز
sharp shooter U تیرانداز ممتاز
good U ممتاز ارجمند
unprivileged U غیر ممتاز
PR U سهام ممتاز
privileged shares U سهام ممتاز
privileged share U سهم ممتاز
first class brick U اجر ممتاز
high resistance cement U سیمان ممتاز
hotdog U ورزشکار ممتاز
pererence U سهم ممتاز
preference shares U سهام ممتاز
preferential claims U طلب ممتاز
preferred creditor U طلبکار ممتاز
privileged creditor U طلبکار ممتاز
preferred shares U سهام ممتاز
preferred stock U سهم ممتاز
privieged program U برنامه ممتاز
privileged instruction U دستورالعمل ممتاز
privileged mode U وجه ممتاز
privileged mode U حالت ممتاز
distinguished unit U یکان ممتاز
scholars U شاگر ممتاز
gilt-edged U مقدم ممتاز
selected U ممتاز منتخب
gilt edged U مقدم ممتاز
expert U تیرانداز ممتاز
experts U تیرانداز ممتاز
privieged operation U عمل ممتاز
selects U ممتاز منتخب
topping U عالی ممتاز
toppings U عالی ممتاز
select U ممتاز منتخب
illustrious U درخشان ممتاز
sovereign U خوب و ممتاز
scholar U شاگر ممتاز
sovereigns U خوب و ممتاز
forehand U قسمت ممتاز
bonus U جایزه
prize man U جایزه بر
meed U جایزه
trophies U جایزه
trophy U جایزه
premium U جایزه
premiums U جایزه
prizes U جایزه
bonuses U جایزه
guerdon U جایزه
prises U جایزه
prized U جایزه
rewarded U جایزه
rewards U جایزه
prize U جایزه
awards U جایزه
prise U جایزه
prising U جایزه
awarding U جایزه
prised U جایزه
reward U جایزه
rewardable U جایزه
awarded U جایزه
award U جایزه
bounty U جایزه
prizing U جایزه
priase U جایزه
whizzbang U ممتاز خارق العاده
distinguished flying cross U نشان ممتاز پرواز
distinguished service cross U نشان خدمت ممتاز
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
expert badge U نشان تیرانداز ممتاز
whizbang U ممتاز خارق العاده
joint U دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
prizewinner U برنده جایزه
premium for excellence U جایزه فضیلت
Nobel Prize U جایزه نوبل
to win laurels U جایزه گرفتن
prizer U برنده جایزه
testimonialize U جایزه دادن
oscar U جایزه اسکار
prizing U انعام جایزه
money U جایزه نقدی
considerations U جایزه قیمت
testimonial U پاداش جایزه
testimonials U پاداش جایزه
prize U انعام جایزه
pursing U جایزه نقدی
prized U انعام جایزه
prizes U انعام جایزه
export bounty U جایزه صدور
purse U جایزه نقدی
nobel prize U جایزه نوبل
pursed U جایزه نقدی
laureate U جایزه دار
consideration U جایزه قیمت
purses U جایزه نقدی
head money U جایزه اوردن سر
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
classes U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminates U با علائم مشخصه ممتاز کردن
class U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classed U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
showpieces U نمونه ممتاز ویژه نمایش
showpiece U نمونه ممتاز ویژه نمایش
pewter U جام پیروزی جایزه
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
cups U گلدان جایزه مسابقات
coronate U جایزه یا انعام دادن
booby prize U جایزه تسلی بخش
booby prizes U جایزه تسلی بخش
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
cup U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
accessit U امتیازی که به شاگردان ممتاز داده میشود
First Lady U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
First Ladies U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
prize poem U شعری که جایزه برده است
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
weigh in U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com