English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
omnivora U جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
faunology U جانوران
menagerie U نمایشگاه جانوران
faunistic U وابسته به جانوران
kits U بچه جانوران
kit U بچه جانوران
lights U ریه جانوران
implacentalia U جانوران بی جفت
animal kingdom U جهان جانوران
arachnida U جانوران عنکبوتی
menageries U نمایشگاه جانوران
acephali U جانوران بیسر
animalist U پیکرنمای جانوران
faunis U الهه جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
herbivora U جانوران علفخوار
halobiont U جانوران اب شور
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
faunae U مربوط به جانوران
bimana U جانوران دودست
vermin U جانوران موذی
animality U زندگی جانوران
animals kingdom U جهان جانوران
zooplankton U جانوران شناور
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
biosystematic U رده بندی جانوران
articulata U جانوران حلقه دار
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
zootaxy U طبقه بندی جانوران
zooid U جانورسان شبیه جانوران
oestrum U شهوت ومستی جانوران
claw U سرپنجه جانوران ناخن
underbody U پایین تنه جانوران
neontology U بررسی جانوران مانده
pincer U عضو گازانبری جانوران
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
instinct U هوش طبیعی جانوران
instincts U هوش طبیعی جانوران
arthropoda U جانوران مفصل دار
claws U سرپنجه جانوران ناخن
animal husband U پرورش جانوران اهلی
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganisms U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
somite U حلقه یابند بدن جانوران
microorganism U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
limnologist U زیست شناس جانوران اب شیرین
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
animalcular U وابسته به جانوران ذره بینی
weasels U جانوران پستاندار شبیه راسو
weasel U جانوران پستاندار شبیه راسو
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
To kI'll animals for food . U جانوران را برای غذا کشتن
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
polyzoic U مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
zootechnics U روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny U روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
incestuous U وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
humane killer U تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
chine U مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
hard roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
hard roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
notochord U نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
hemoglobin U ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
unapproachable U بی مانند
filiform U نخ مانند
tougher U پی مانند
analogous U مانند
unequaled U بی مانند
reediest U نی مانند
impish U جن مانند
similiar U مانند
reedier U نی مانند
floriform U گل مانند
after the example of U مانند
threadlike U نخ مانند
fluty U نی مانند
etc U و مانند آن
thready U نخ مانند
encephaloid U مخ مانند
goatish U بز مانند
womanlike U زن مانند
without an e. U بی مانند
fulidal U اب مانند
reedy U نی مانند
frothy U کف مانند
toughest U پی مانند
tough U پی مانند
similar U مانند
vide U مانند
blotchy U لک مانند
etcetera U و مانند ان
and so on U و مانند ان
gypsiferous U گچ مانند
nears U مانند
tendinous U بی مانند
near U مانند
as U مانند
arundinaceous U نی مانند
argillaceous U رس مانند
argillaceous U گل مانند
plumose U پر مانند
capillaceous U مانند نخ
icily U یخ مانند
mammilary U مانند
inapproachable U بی مانند
neared U مانند
nearer U مانند
nearing U مانند
castellated U دژ مانند
liplike U لب مانند
nearest U مانند
analogues U مانند
myrtle formed U اس مانند
near- U مانند
capitate U مانند سر
analogue U مانند
pipelike U نی مانند
string U نخ مانند
feathery U پر مانند
incomparable U بی مانند
unparalleled U بی مانند
inimitable U بی مانند
unprecedented U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
unequalled U بی مانند
unique U بی مانند
uniquely U بی مانند
analog U مانند
lambdoid U مانند
mammilliform U مانند
penniform U پر مانند
plumelike U پر مانند
foggy U مانند مه
foggiest U مانند مه
foggier U مانند مه
aquiform U اب مانند
anthoid U گل مانند
simulant U مانند
felid U گربه مانند
coriaceous U چرم مانند
corpuscular U گویچه مانند
leatheroid U چرم مانند
coroniform U تاج مانند
spicate U خار مانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com