Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transitory society
U
جامعه انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism
U
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
transitive
U
انتقالی
transitory
U
انتقالی
transitional
U
انتقالی
transitionary
U
انتقالی
ceded
U
انتقالی
transitions
U
انتقالی
transition
U
انتقالی
transferential
U
انتقالی
translational motion
U
حرکت انتقالی
translational lift
U
برای انتقالی
revolutions
U
حرکت انتقالی
translative
U
ترجمهای انتقالی
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transmission system
U
سیستم انتقالی
transmission system
U
دستگاه انتقالی
deferred income
U
درامدهای انتقالی
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
running fix
U
نقطه انتقالی
ceded public domains
U
خالصجات انتقالی
revolution
U
حرکت انتقالی
translational energy
U
انرژی انتقالی
translation
U
حرکت انتقالی
transit bearing
U
سمت انتقالی
transference resistance
U
مقاومت انتقالی
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transational symmerty
U
تقارن انتقالی
translation bearing
U
یاتاقان انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
transitory consumption
U
مصرف انتقالی
transitional motion
U
حرکت انتقالی
translations
U
حرکت انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transferring
U
سند انتقال انتقالی
transfers
U
سند انتقال انتقالی
alienable
U
قابل فروش انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transmission dynamometer
U
توان سنج انتقالی
transition ranges
U
میدان تیر انتقالی
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
epochal psychosis
U
روان پریشی سنین انتقالی
net tax revenue
U
مالیات منهای پرداختهای انتقالی
Hypnagogia
U
تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
polities
U
جامعه
universe
U
جامعه
societies
U
جامعه
ecological community
U
جامعه
socio-
U
جامعه
polity
U
جامعه
society
U
جامعه
community
U
جامعه
communities
U
جامعه
the body politic
U
جامعه
throwaway society
U
جامعه مسرف
sociocentrism
U
جامعه- محوری
moslem league
U
جامعه مسلمانان
socialists
U
جامعه گرای
mass society
U
جامعه انبوهیده
league of nations
U
جامعه ملل
sociable
U
جامعه پذیر
integral calculvs
U
حساب جامعه
integral calculus
U
حساب جامعه
infinite population
U
جامعه نامحدود
inert society
U
جامعه بیهوده
nonliterate society
U
جامعه نانویسا
peripheral community
U
جامعه پیرامونیperipeteia
stimulus population
U
جامعه محرکها
sociality
U
جامعه جویی
social minded
U
در فکر جامعه
social desirability
U
جامعه پسندی
psychopath
U
جامعه ستیز
psychopaths
U
جامعه ستیز
dissocialization
U
جامعه گسلی
sociogenic
U
جامعه زاد
sociometry
U
جامعه سنجی
socialism
U
جامعه گرایی
sociologist
U
جامعه شناس
sociopath
U
جامعه ستیز
sociopathy
U
جامعه ستیزی
primitive society
U
جامعه ابتدایی
preliterate society
U
جامعه نانویسا
socialist
U
جامعه گرای
statistical universe
U
جامعه اماری
psychopathy
U
جامعه ستیزی
biotic communtity
U
جامعه زندگان
biocummunity
U
جامعه زندگان
biocenose
U
جامعه زندگان
atomistic society
U
جامعه ذرهای
antisocial
U
جامعه ستیز
affluent society
U
جامعه مصرفی
affluent society
U
جامعه رفاه
affluent society
U
جامعه ثروتمند
affluent society
U
جامعه مرفه
lower class
U
بی کلاس
[در جامعه]
social science
U
جامعه شناسی
society
U
جامعه اجتماع
sociological
U
جامعه شناختی
sociology
U
جامعه شناسی
classless society
U
جامعه بی طبقه
closed society
U
جامعه بسته
parameters
U
اماره جامعه
eruropean community
U
جامعه اروپایی
ecclesiastes
U
کتاب جامعه
parameter
U
اماره جامعه
underclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
finite population
U
جامعه محدود
sociability
U
جامعه پذیری
A classless society.
U
جامعه بی طبقه
subclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
societies
U
جامعه اجتماع
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
underclass
U
طبقه پایین جامعه
lower class
U
طبقه پایین جامعه
egalitarian society
U
جامعه تساوی طلب
bourgeois
<adj.>
U
عضوطبقه متوسط جامعه
subclass
U
طبقه پایین جامعه
the society is like a vortex
U
جامعه مانندگردابی است
bourgeois
U
عضوطبقه متوسط جامعه
sociological
U
وابسته به جامعه شناسی
psychopathic personality
U
شخصیت جامعه ستیز
phytosociology
U
جامعه شناسی گیاهی
covenant of the league of nations
U
منشور جامعه ملل
holy office
U
جامعه راهبان ومومنین
Common Market
U
جامعه اقتصادی اروپا
public mischief
U
جرم علیه جامعه
sociolinguistics
U
جامعه شناسی زبان
pseudopsychopathic
U
جامعه ستیز کاذب
sampling population
U
جامعه نمونه گیری
socialists
U
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to live at the expense of society
U
روی دوش جامعه زندگی
socialist
U
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialite
U
شخص طراز اول جامعه
antisocial
U
مخل اجتماع دشمن جامعه
socialites
U
شخص طراز اول جامعه
blind
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
phalanstery
U
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery
U
تقسیم جامعه باجزاء کوچک
cover
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
blind
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
to seed a person to c.
U
کسیرا از جامعه بیرون کردن
cover
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
to retire in to oneself
U
از جامعه کناره گیری کردن
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
calculus
U
حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
league
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
leagues
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
hero-worshipper
U
ستایش گر ساده لوح
[جامعه شناسی]
misanthropist
U
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
public good
U
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief
U
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
debutant
U
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
greenbelt
U
کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
ecosystem
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
canoness
U
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystems
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
to ask somebody out
U
از کسی پرسیدن که آیا مایل است
[با شما]
بیرون برود
[جامعه شناسی]
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism
U
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion
U
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom
U
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings
U
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com