Perdic | ثروت ساخت بشر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	man made wealth U	ثروت ساخت بشر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	silver spoon U	ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
	work in process U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	work in progress U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	Visual Basic U	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
	os/ U	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
	riches U	ثروت
	fortunes U	ثروت
	fortune U	ثروت
	warison U	ثروت
	wealth U	ثروت
	moneybags U	ثروت
	social wealth U	ثروت اجتماعی
	weals U	ثروت دارایی
	mammon U	ممونا ثروت
	plutonomy U	علم ثروت
	national wealth U	ثروت ملی
	net wealth U	ثروت خالص
	riches U	ثروت زیاد
	purse proud U	مغرور از ثروت
	fortunes U	دارایی ثروت
	fortune U	دارایی ثروت
	affluence U	فراوانی ثروت
	plutology U	ثروت شناسی
	plutolatry U	ثروت پرستی
	money U	مسکوک ثروت
	treasure U	ثروت جواهر
	treasuring U	ثروت جواهر
	windfalls U	ثروت باداورده
	wealth effect U	اثر ثروت
	treasures U	ثروت جواهر
	wealth of nations U	ثروت ملل
	dismal science U	علم ثروت
	weal U	ثروت دارایی
	windfall U	ثروت باداورده
	bonanzas U	ثروت باداورده
	bonanza U	ثروت باداورده
	possession U	ثروت ید تسلط
	wealth creation U	ایجاد ثروت
	wealth tax U	مالیات بر ثروت
	mammonism U	ثروت پرستی
	political economy U	علم ثروت
	economic wealth U	ثروت اقتصادی
	commonwealth U	ثروت عمومی
	commonwealths U	ثروت عمومی
	wealth distribution U	توزیع ثروت
	distribution of wealth U	توزیع ثروت
	treasured U	ثروت جواهر
	worth U	سزاوار ثروت
	mammonite U	ثروت دوست زرپرست
	redistribution of wealth U	توزیع دوباره ثروت
	to grow rich U	ثروت بهم زدن
	productive U	فراور مولد ثروت
	patrimony U	ثروت موروثی میراث
	he is possessed of wealth U	او دارای ثروت است
	wealth saving relationship U	رابطه ثروت و پس انداز
	white elephant <idiom> U	ثروت یا مالکیت بیفایده
	patrimonies U	ثروت موروثی میراث
	political economist U	متخصص علم ثروت
	golds U	ثروت رنگ زرد طلایی
	gold U	ثروت رنگ زرد طلایی
	He left a large fortuue. U	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
	socialists U	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
	socialist U	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
	social security wealth U	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
	It is immaterial how rich he may be . U	مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
	To squander tyhe national wealth. U	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
	he aims at riches U	مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
	physiocracy U	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
	capital levy U	مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
	physiocrat U	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
	physiocrats U	اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
	invisible hand U	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
	invenit U	ساخت
	substandard U	بد ساخت
	make-up U	ساخت
	make up U	ساخت
	manufactures U	ساخت
	manufactory U	ساخت
	manufacture U	ساخت
	workmanship U	ساخت
	manufactured U	ساخت
	generations U	ساخت
	generation U	ساخت
	making U	ساخت
	habitus U	ساخت
	syntheses U	ساخت
	built U	ساخت
	composition U	ساخت
	compositions U	ساخت
	synthesis U	ساخت
	structure U	ساخت
	structuring U	ساخت
	form U	ساخت
	formed U	ساخت
	forms U	ساخت
	fecit U	ساخت
	structures U	ساخت
	conformation U	ساخت
	formation U	ساخت
	unstructured U	بی ساخت
	fabrication U	ساخت
	design U	ساخت
	texture U	ساخت
	textures U	ساخت
	constructions U	ساخت
	construction U	ساخت
	performance U	ساخت
	performances U	ساخت
	designs U	ساخت
	manufacturing U	ساخت
	program structure U	ساخت برنامه
	well made U	خوش ساخت
	tectonic U	زمین ساخت
	dynamic structure U	ساخت پویا
	home made U	ساخت بومی
	factory order U	سفارش ساخت
	tectonics U	زمین ساخت
	capital structure U	ساخت سرمایه
	machine made U	ساخت ماشین
	class structure U	ساخت طبقاتی
	control structure U	ساخت کنترل
	covin U	ساخت وپاخت
	covinous U	ساخت وپاختی
	unstructured interview U	مصاحبه بی ساخت
	personality structure U	ساخت شخصیت
	prototyping U	ساخت یک نمونه
	tree structure U	ساخت درختی
	data structure U	ساخت داده ها
	deep structure U	ژرف ساخت
	structuralist U	ساخت گرای
	family structure U	ساخت خانواده
	phrase structure U	با ساخت عبارتی
	manufacture cost U	ارزش ساخت
	manufacture process U	فرایند ساخت
	manufacture process U	فراگرد ساخت
	manufacturing cost U	هزینه ساخت
	manufacturing process U	فرایند ساخت
	manufacturing process U	پویش ساخت
	market structure U	ساخت بازار
	mental structure U	ساخت ذهنی
	perceptual structure U	ساخت ادراکی
	design and construction U	طراحی و ساخت
	new built U	تازه ساخت
	new buit U	تازه ساخت
	newmade U	تازه ساخت
	social strcture U	ساخت اجتماعی
	structuralists U	ساخت گرای
	manufacturing U	صنعت ساخت
	production time U	زمان ساخت
	field strcture U	ساخت میدانی
	file structure U	ساخت پرونده
	formatio reticularis U	ساخت شبکهای
	reticular formation U	ساخت شبکهای
	production cost U	ارزش ساخت
	production process U	روند ساخت
	group structure U	ساخت گروهی
	power structure U	ساخت قدرت
	home made U	ساخت داخلی
	homemade U	ساخت میهن
	infra structure U	زیر ساخت
	latent structure U	ساخت نهفته
	static structure U	ساخت ایستا
	simple structure U	ساخت ساده
	block structured U	با ساخت کندهای
	structured U	ساخت یافته
	rebuild U	تجدید ساخت
	rebuilds U	تجدید ساخت
	forbade U	نا مقدور ساخت
	workmanship U	کار ساخت
	structuring U	ساختار ساخت
	structured U	دارای ساخت
	assembly U	نصب ساخت
	structures U	ساختار ساخت
	structure U	ساختار ساخت
	reconstitute U	تجدید ساخت
	reconstituted U	تجدید ساخت
	man-made U	ساخت بشر
	man made U	ساخت بشر
	productions U	ارائه ساخت
	elaborating U	ساخت استاد
	elaborates U	ساخت استاد
	elaborated U	ساخت استاد
	elaborate U	ساخت استاد
	building blocks U	کنده ساخت
	building block U	کنده ساخت
	grafts U	ساخت وپاخت
	grafted U	ساخت وپاخت
	make U	رسیدن به ساخت
	make U	ساخت ترکیب
	makes U	ساختمان ساخت
	makes U	رسیدن به ساخت
	makes U	ساخت ترکیب
	graft U	ساخت وپاخت
	production U	ارائه ساخت
	reconstitutes U	تجدید ساخت
	reconstituting U	تجدید ساخت
	confections U	ترکیب ساخت
	brand names U	علامت ساخت
	collusion U	ساخت و پاخت
	home-made U	ساخت میهن