English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to patent an invention U ثبت اختراع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contrivance اختراع
contrivances U اختراع
contraption U اختراع
contraptions U اختراع
patent U حق ثبت اختراع
patent U حق تثبیت اختراع
patent U حق اختراع
patent U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent U اختراع ثبت شده
patent U حق ثبت اختراع پروانه
patented U حق ثبت اختراع
patented U حق تثبیت اختراع
patented U حق اختراع
patented U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented U اختراع ثبت شده
patented U حق ثبت اختراع پروانه
patenting U حق ثبت اختراع
patenting U حق تثبیت اختراع
patenting U حق اختراع
patenting U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting U اختراع ثبت شده
patenting U حق ثبت اختراع پروانه
patents U حق ثبت اختراع
patents U حق تثبیت اختراع
patents U حق اختراع
patents U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents U اختراع ثبت شده
patents U حق ثبت اختراع پروانه
appliance U تمهید اختراع
appliances U تمهید اختراع
ingenuity U امادگی برای اختراع
invention U اختراع
inventive power U قوه اختراع
inventive power U هوش اختراع
inventiveness U قوه اختراع
inventiveness U هوش اختراع
fiction U داستان اختراع
fictions U داستان اختراع
devise U درست کردن اختراع کردن
devised U درست کردن اختراع کردن
devises U درست کردن اختراع کردن
devising U درست کردن اختراع کردن
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
artifice U اختراع نیرنگ
artifices U اختراع نیرنگ
mint U اختراع کردن
minted U اختراع کردن
minting U اختراع کردن
mints U اختراع کردن
coin U اختراع وابداع کردن
coins U اختراع وابداع کردن
invent U اختراع کردن
invented U اختراع کردن
inventing U اختراع کردن
invents U اختراع کردن
concoct U جعل کردن اختراع کردن
concocted U جعل کردن اختراع کردن
concocting U جعل کردن اختراع کردن
concocts U جعل کردن اختراع کردن
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
figment U سخن جعلی اختراع
figments U سخن جعلی اختراع
inventive U اختراع کننده
device U اختراع
devices U اختراع
ajeeb U دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
atentee U صاحب اختراع ثبت شده
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
CERN U یس که www اولین آنجا اختراع شد
contrivable U اختراع کردنی اندیشیدنی
daedal U دارای هوش اختراع پیچیده
europatents U حق اختراع قابل قبول دراروپا
europatents U اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
excogitation U اختراع
forgetive U اختراع کننده
forgetive U دارای هوش اختراع
invenit U اختراع کرد
inventible U قابل اختراع
invention of the aeroplane U اختراع هواپیما
mauser U یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
mintage U اختراع
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
nordenfelt U یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
patent right U حق اختراع
patentee U صاحب اختراع ثبت شده
patentee U ذینفع اختراع به ثبت رسیده
patentee U صاحب اختراع ثبت شدن
patentee U ذینفع اختراع ثبت شده
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
It sinds into insignificance beside his invention . U این درمقابل اختراع اوهیچ است
cook up <idiom> U اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
drum up <idiom> U اختراع کردن
pull out of a hat <idiom> U اختراع کردن
Other Matches
make something up <idiom> U اختراع کردن
best thing since sliced bread <idiom> U [یک نوآوری یا اختراع خوب]
trump up <idiom> U ساختن ،درمغز اختراع کردن
contraption U تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
think up <idiom> U اختراع کردن،خلق کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com