Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
razor
U
تیغ صورت تراشی
razors
U
تیغ صورت تراشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shaving
U
اصلاح صورت تراشی
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
shaves
U
ریش تراشی
shaping
U
صفحه تراشی
shaved
U
ریش تراشی
neographism
U
نویسه تراشی
neolalia
U
واژه تراشی
shave
U
ریش تراشی
redressing
U
باز تراشی
neologisms
U
واژه تراشی
rationalization
U
دلیل تراشی
neologism
U
واژه تراشی
grainer
U
تیغ پشم تراشی
stone work
U
جایگاه سنگ تراشی
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
granulating hammer
U
تیشه سنگ تراشی
bush-hammered
U
ابزار سنگ تراشی
blocking-out
U
قلم سنگ تراشی
moon knife
U
چاقوی پوست تراشی
crandall
U
چکش سنگ تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
sophistry
U
زبان بازی برهان تراشی
carver
U
قلم سنگ تراشی سازنده
sculpture in miniature
U
پیکر تراشی کوچک اندام
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
sculptures
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculpture
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
kevel
U
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen
U
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
listings
U
صورت
faces
U
صورت
listing
U
صورت
figure
U
صورت
figures
U
صورت
statement
U
صورت
statements
U
صورت
figuring
U
صورت
versions
U
صورت
forms
U
صورت
formed
U
صورت
form
U
صورت
effigy
U
صورت
effigies
U
صورت
version
U
صورت
phases
U
صورت
coat card
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
conformer
U
هم صورت
medal
U
صورت
medals
U
صورت
roster
U
صورت
rosters
U
صورت
mazard
U
صورت
constellation
U
صورت
constellations
U
صورت
kalendar
U
صورت
facies
U
صورت
hue
U
صورت
hues
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
providing
U
در صورت
phased
U
صورت
phase
U
صورت
rolls
U
صورت
rolled
U
صورت
roll
U
صورت
image
U
صورت
images
U
صورت
freckle
U
لک صورت
shape
U
صورت
file
U
صورت
visage
U
رو صورت
filed
U
صورت
physiognomy
U
صورت
visages
U
رو صورت
invoicing
U
صورت
slipped
U
صورت
invoiced
U
صورت
slip
U
صورت
shapes
U
صورت
invoices
U
صورت
list
U
صورت
invoice
U
صورت
physiognomies
U
صورت
face
U
صورت
slips
U
صورت
sales check
U
صورت فروش
move
U
تبدیل صورت
powders
U
پودر صورت
sentential form
U
صورت جملهای
sick list
U
صورت بیماران
court card
U
صورت :شاه
outside appearance
U
صورت فاهر
processionize
U
صورت مجلس
outward show
U
صورت فاهر
pictogram
U
صورت نگاشت
pictograph
U
صورت نگاره
decrepitation
U
صورت نمکی
pictography
U
صورت نگاری
facets
U
صورت کوچک
portraiture
U
نقاشی از صورت
primordial image
U
صورت ازلی
proces verbal
U
صورت مجلس
formation
U
صورت بندی
programme of work
U
صورت کارها
on foot
U
به صورت پیاده
shift
U
تبدیل صورت
facet
U
صورت کوچک
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
powdering
U
پودر صورت
certificate of expenditure
U
صورت حساب
certificate of expenditure
U
صورت هزینه
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
صورت پذیر
celestial body
U
صورت فلکی
carte
U
صورت غذا
makeable
<adj.>
U
صورت پذیر
canonical form
U
صورت متعارفی
to take an inventory of
U
صورت دارایی
transfiguration
U
تبدیل صورت
breadboard
U
می صورت گیرد
unfigured
U
بی صورت ساده
veiling
U
تور صورت
waveform
U
به صورت موج
white face
U
جانورسفید صورت
bill of sale
U
صورت فروش
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
powder
U
پودر صورت
similitude
U
شباهت صورت
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
executable
<adj.>
U
صورت پذیر
standard form
U
صورت متعارف
stop list
U
صورت متخلفین
conditionality
U
صورت شرطی
if possible
U
در صورت امکان
serials
U
و به صورت سری
complement form
U
صورت متمم
serial
U
و به صورت سری
complement form
U
صورت متممی
the brush
U
صورت گری
practicable
<adj.>
U
صورت پذیر
clear text
U
به صورت کشف
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
صورت پذیر
face powders
U
پودر صورت
anyhow
U
در هر صورت بهرجهت
imbody
U
صورت خارجی
impanel
U
در صورت نوشتن
minutes
U
صورت جلسه
minute
U
صورت جلسه
schedules
U
صورت فهرست
scheduled
U
صورت فهرست
reorganization
U
صورت جدید
schedule
U
صورت فهرست
isolate
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
invoiced
U
صورت کردن
isolating
U
به صورت الکتریکی
face card
U
ورق صورت
f.artery
U
شریان صورت
externallze
U
صورت فاهردادن
bills of fare
U
صورت غذا
if so
U
در صورت مثبت
if possible
U
در صورت توانایی
plural
U
صورت جمع
inventory
U
صورت اموال
inventory
U
صورت کالا
free list
U
صورت مجانی ها
transformation
U
تبدیل صورت
forgery
U
صورت سازی
forgeries
U
صورت سازی
incarnations
U
صورت خارجی
incarnation
U
صورت خارجی
burbling
U
جوش صورت
burbles
U
جوش صورت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com