English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shoot U تیراندازی کردن
shoots U تیراندازی کردن
fire U تیراندازی کردن
fired U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
gun U تیراندازی کردن
guns U تیراندازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
port U حمل کردن مزغل تیراندازی
shooting U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shootings U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
open fire U شروع به تیراندازی کردن
set up U اماده تیراندازی کردن
Other Matches
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
shootings U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
gunning U تیراندازی
musketry U تیراندازی
archery U تیراندازی
pop U تیراندازی
shooting U تیراندازی
popped U تیراندازی
pops U تیراندازی
riflery U تیراندازی تفنگداری
ready position U حاضربه تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
gunnery U قوانین تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
offhand U تیراندازی ایستاده
field archery U تیراندازی صحرایی
live U تیراندازی جنگی
lived U تیراندازی جنگی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
the butts U میدان تیراندازی
firing table U جدول تیراندازی
firing line U خط شروع تیراندازی
methode of fire U روش تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
firing area U منطقه تیراندازی
fire power U قدرت تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
handbow U کمان تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
combat firing U تیراندازی جنگی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
delivery error U اشتباه در تیراندازی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
gunning U تمرین تیراندازی
scheme of fire U طرح تیراندازی
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
passives U دفاع بدون تیراندازی
passive U دفاع بدون تیراندازی
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shot U تیراندازی شده تیرخورده
shot U گلوله تیراندازی شده
shots U تیراندازی شده تیرخورده
shots U گلوله تیراندازی شده
pit detail U کمک مربی تیراندازی
archery U تیراندازی با تیر و کمان
range firing U تیراندازی در میدان تیر
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
range correction U تصحیح برد تیراندازی
recoils U دفع ضربت تیراندازی
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
target round U یک دور تیراندازی با تیر وکمان
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
x ring U دایره مرکزی هدف تیراندازی
wingshooting U تیراندازی به پرنده در حال پرواز
gun shy U کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
skeet gun U تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
target rifle U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
toxophily U علم تیراندازی باتیر وکمان
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
intermittent U اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
errors U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
error U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
sleeves U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
ground fire U تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
freestyle U شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
sleeve U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
flight arrow U تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
first salvo U اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
captive firing U ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
subcaliber range U تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
verification fire U تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clout shooting U تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
isolead curve U خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
pistol clasp U قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
target bow U کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
york round U مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
rifle shot U تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
fired U شلیک تیراندازی شلیک کنید
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
firing bay U دهلیز تیراندازی دهلیز اتش
fires U شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire U شلیک تیراندازی شلیک کنید
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com