English Persian Dictionary - Beta version |
|
||||||||||||||||||||
|
Login | Sign up | ||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
|
||||||||||||||||||||||
| Total search result: 9 (3 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
|---|---|---|---|
 |
smithereens U | تکههای ریز | |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
| Search result with all words | |||
|
slatted U | ساخته شده از تکههای باریک | |
|
aluminum paste U | تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند | |
|
aluminum pigmented dope U | لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است | |
|
color patches U | تکههای پارچه پرچم | |
|
file defragmentation U | پیوند تکههای فایل | |
|
fracto cumulus U | ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد | |
|
snow blink U | تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار | |
|
spall U | تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره | |
| Partial phrase not found. | |||
| Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|