Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
telegraph engineering
U
تکنیک تلگراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
wires
U
تلگراف کردن تلگراف زدن
wire
U
تلگراف کردن تلگراف زدن
technique
U
تکنیک
hydrotechnics
U
تکنیک اب
techniques
U
تکنیک
practice
U
تکنیک
technic
U
تکنیک
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
kihon
U
تکنیک کاراته
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
high vaccum engineering
U
تکنیک خلاء
radio engineering
U
تکنیک رادیو
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
lighting
U
تکنیک نور
gei
U
تکنیک تکواندو
measuring technique
U
تکنیک سنجش
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
motoring
U
تکنیک اتومبیل
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
low frequency engineering
U
تکنیک فرکانس پایین
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
low voltage engineering
U
تکنیک فشار ضعیف
highway engineering
U
تکنیک جاده سازی
telephone engineering
U
تکنیک یا مهندسی تلفن
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
railroad engineering
U
مهندسی یا تکنیک راه اهن
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
heian sandan
U
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
cablegram
U
تلگراف
telegraphy
U
تلگراف
telegraphs
U
تلگراف
telegraphing
U
تلگراف
telegraphically
U
با تلگراف
telegrams
U
تلگراف
cable
U
تلگراف
telegraphy
U
فن تلگراف
telegram
U
تلگراف
cabled
U
تلگراف
telegraph
U
تلگراف
telegraphed
U
تلگراف
telegraphic alphabet
U
الفبای تلگراف
telegraphic key
شستی تلگراف
radioteletype
U
تلگراف بی سیم
radiotelegraph
U
رادیو تلگراف
relay magnet
U
رله تلگراف
line telegraphy
U
تلگراف خطی
telegrapher
U
تلگراف کننده
telegraph relay
U
رله تلگراف
spark sending
U
تلگراف جرقهای
radiotelegraphic
U
تلگراف بی سیم
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
radiotelegraph
U
تلگراف بی سیم
radio telegraphy
U
تلگراف بیسیم
radiotelegraphy
U
تلگراف بی سیم
telegraph alphabet
U
الفبای تلگراف
phonoplex telegraphy
U
تلگراف فونوپلکس
multiple telegraphy
U
تلگراف چندگانه
telegraph cable
U
کابل تلگراف
telegraph key
تکمه تلگراف
telegraph apparatus
U
دستگاه تلگراف
duplex telegraphy
U
تلگراف دوگانه
central office
U
تلکس و تلگراف
wirelesses
U
تلگراف بی سیم
by wire
U
بوسیله تلگراف
telegram
U
تلگراف کردن
telegraphs
U
تلگراف کردن
telegraphs
U
دستگاه تلگراف
telegraphing
U
تلگراف کردن
telegraphing
U
دستگاه تلگراف
telegraphed
U
تلگراف کردن
telegraphed
U
دستگاه تلگراف
telegraph
U
تلگراف کردن
telegraph
U
دستگاه تلگراف
wireless
U
تلگراف بی سیم
cable
U
سیم تلگراف
cable
U
تلگراف کردن
impluse telegraphy
U
تلگراف ایمپولزی
cabled
U
سیم تلگراف
cabled
U
تلگراف کردن
wireless telegraphy
U
تلگراف بیسیم
dispenser
U
نافرهزینه تلگراف
telegrams
U
تلگراف کردن
duplex telegraphy
U
تلگراف دو جهتی
dispensers
U
نافرهزینه تلگراف
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
keyboard printing telegraph
U
تلگراف ثبات تکمهای
multiplex telegraphy
U
تلگراف چند جهتی
rewire
U
دوباره تلگراف زدن
rewires
U
دوباره تلگراف زدن
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
rewiring
U
دوباره تلگراف زدن
rewired
U
دوباره تلگراف زدن
trunk
U
تلگراف یا تلفن بدنه
wireway
U
سیم تلگراف و تلفن
interband telegraphy
U
تلگراف باند میانی
fire alarm telegraph
U
تلگراف اتش سوزی
ink writer
U
در تلگراف مرکب نویس
quadruplex circuit
U
تلگراف تمام جهتی
quadruplex telegraphy
U
تلگراف تمام جهتی
polar duplex telegraphy
U
تلگراف دو جهتی قطبی
quadruplex telephony
U
تلگراف تمام جهتی
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
radiotelegram
U
مخابره تلگراف بیسیم
aerogram
U
مخابره با تلگراف بی سیم
surface line
U
خط تلفن و تلگراف تعجیلی
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
cabled
U
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
phantoplex telegraphy
U
تلگراف چهار سیمی مرکب
surface line
U
خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
cable
U
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
heliographic
U
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
wireless
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
ccitt
U
کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relay
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
morse alphabet or code
U
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
DC
U
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
teleprinter
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinters
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
cabled
U
سیم کشی کردن تلگراف کردن
wire
U
سیم تلگراف سیم کشی کردن
ticker
U
دارای صدای تیک تیک تلگراف
wires
U
سیم تلگراف سیم کشی کردن
cable
U
سیم کشی کردن تلگراف کردن
ems dispatch
U
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com