Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (45 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
repeat
U
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
U
تکرار کردن تکرار شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
frequent
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
repeat
U
تکرار کردن
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
repeats
U
تکرار کردن
repeats
U
مکرر کردن تکرار شدن
reiterate
U
تکرار کردن
reiterated
U
تکرار کردن
reiterates
U
تکرار کردن
reiterating
U
تکرار کردن
renew
U
تکرار کردن
renewing
U
تکرار کردن
renews
U
تکرار کردن
replicate
U
تکرار کردن
replicated
U
تکرار کردن
replicates
U
تکرار کردن
replicating
U
تکرار کردن
recapitulate
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
backtell
U
رله کردن دستورات تکرار فرامین
ingeminate
U
تکرار و تاکید کردن
ingeminate
U
تکرار کردن
iterate
U
تکرار کردن
reduplicate
U
تکرار کردن دوچندان
to make repeat
U
وادار به تکرار کردن
to repeat oneself
U
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
over and over
<idiom>
U
مکرا تکرار کردن
Other Matches
quotes
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
U
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
U
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
به تکرار
frequencies
U
تکرار
frequently
<adv.>
U
به تکرار
frequency
U
تکرار
frequentness
U
تکرار
many times
<adv.>
U
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
U
به تکرار
often
<adv.>
U
به تکرار
frequence
U
تکرار
recapitulation
U
تکرار
repetitions
U
تکرار
repetition
U
تکرار
ingemination
U
تکرار
replication
U
تکرار
a lot of times
<adv.>
U
به تکرار
rehearsals
U
تکرار
reiteration
U
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
U
به تکرار
frequentation
U
تکرار
recapitulations
U
تکرار
practice
U
تکرار
rehearsal
U
تکرار
tautologies
U
تکرار
iteration
U
تکرار
tautology
U
تکرار
practises
U
تکرار
practise
U
تکرار
repeats
U
تکرار
practicing
U
تکرار
reduplication
U
تکرار
practising
U
تکرار
epanalepsis
U
تکرار
duplication
U
تکرار
renewals
U
تکرار
renewal
U
تکرار
repeat
U
تکرار
recidivism
U
تکرار
iterance
U
تکرار
recidivism
U
تکرار جرم
rehearsals
U
تکرار عملیات
rehearsal
U
تکرار عملیات
frequency of vibration
U
تکرار ارتعاش
iterable
U
تکرار کردنی
rehearsal
U
تکرار مجدد
repetition of position
U
تکرار وضعیت
iterant
U
تکرار کننده
rehearsals
U
تکرار مجدد
use
U
تکرار ممارست
typematic key
کلید تکرار
repeat key
کلید تکرار
repeat counter
U
شمارنده تکرار
repeats
U
تکرار تجدید
frequent
U
تکرار شونده
repeats
U
تکرار کنید
frequented
U
تکرار شونده
circular frequency
U
تکرار دورانی
frequenting
U
تکرار شونده
uses
U
تکرار ممارست
repeatability
U
قابلیت تکرار
repeatable
U
قابل تکرار
reptition compulstion
U
وسواس تکرار
repeat
U
تکرار تجدید
replication
U
پاسخگویی تکرار
repetitous
U
تکرار کننده
frequents
U
تکرار شونده
repetition of an act
U
تکرار کاری
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
repetition instruction
U
دستوالعمل تکرار
repeater
U
تکرار کننده
ibidem
U
تکرار میشود
recur
U
تکرار شدن
repetitions
U
باز گو تکرار
auto repeat
U
خود تکرار
recurs
U
تکرار شدن
to repeat oneself
U
تکرار شدن
merism
U
تکرار متشابهات
repeat
U
تکرار کنید
repetition
U
باز گو تکرار
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
recurred
U
تکرار شدن
pleonasm
U
تکرار بیمورد
pulse repetition
U
تکرار تپش
palilogy
U
تکرار تاکیدی
iterative
U
تکرار کننده
tautologic
U
بیهوده تکرار کن
iterative
U
تکرار شده
pulse repetition
U
تکرار ضربان
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
recidivists
U
تکرار کننده جرم
recidivists
U
عامل تکرار جرم
recidivist
U
تکرار کننده جرم
recidivist
U
عامل تکرار جرم
recapitulations
U
تکرار رشدو نمو
regenerative repeater
U
تکرار کننده باززا
spaced repetition
U
تکرار فاصله دار
repeat action key
U
کلید تکرار عمل
overeun error
U
خطای تکرار شده
autorepeat key
U
کلید تکرار خودکار
duplication check
U
مقابله از راه تکرار
polysyndeton
U
تکرار حرف ربط
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
recapitulations
U
تکرار رئوس مطالب
recapitulation
U
تکرار رشدو نمو
frequency function
U
تابع تکرار
[ریاضی]
recapitulation
U
تکرار رئوس مطالب
cumulative distribution function
U
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
cycle
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
U
تکرار نام یا علامت تجارتی
anaphora
U
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
unfrequented
U
دور افتاده تکرار نشدنی
cycles
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
iteration
U
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehash
U
تکرار مکررات چیز تکراری
that will be the day
<idiom>
U
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cyclic
U
عملی که مرتب تکرار میشود
rehashes
U
تکرار مکررات چیز تکراری
monotone
U
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehashed
U
تکرار مکررات چیز تکراری
let
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk
U
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
looped
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
superfix
U
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to haunt
U
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
theme song
U
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
letting
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
brush up on something
<idiom>
U
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
looped
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
drop repeat
U
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please?
U
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
cycles
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia
U
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycled
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
U
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycle
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
nowel
U
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
typematic
U
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
repeats
U
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
repeat
U
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
overlapped
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
frequency
U
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
endless
U
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
autos
U
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto
U
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
frequencies
U
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
fractal
<adv.>
<noun>
O
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
leitmotif
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
U
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
leitmotive
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
cane pattern
U
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
hold
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
iterate
U
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine
U
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
cycled
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycles
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
persistent offender
U
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
gyro repeater
U
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
cartouche border
U
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
sampler
U
واگیره
[تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com