Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
You haven't changed.
U
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
Other Matches
unbowed
U
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
unexploded
U
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
look before your leap
U
گز نکرده
unsight
U
امتحان نکرده
untravelled
U
سفر نکرده
indigested
U
فکر نکرده
rudimental
U
رشد نکرده
sole
U
ازدواج نکرده
niet le fait
U
او نکرده است
unkempt
U
شانه نکرده
soles
U
ازدواج نکرده
single
U
ازدواج نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
uncounselled
U
مشورت نکرده
[نداده]
paddies
U
برنج اسیاب نکرده
paddy
U
برنج اسیاب نکرده
dud
U
گلوله عمل نکرده
unused
U
عادت نکرده بکارنبرده
unfledged
U
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
nuclear dud
U
بمب عمل نکرده اتمی
stunted tree
U
درخت رشد نکرده وکوتاه
he is not quite rested
U
خوب رفع خستگی نکرده
absolute dud
U
گلوله اتمی عمل نکرده
dwarf dud
U
بمب اتمی عمل نکرده
impennate
U
دارای بالهای رشد نکرده
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
clean
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud
U
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
cleans
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me .
U
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
unschooled
U
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
slinks
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slink
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
U
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error
U
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
changed
U
تغییر
stationary
U
بی تغییر
dachi
U
تغییر پا
misalignment
U
تغییر
variation
U
تغییر
alternation
U
تغییر
amendments
U
تغییر
amendment
U
تغییر
shunting
U
تغییر خط
mutation
U
تغییر
mutations
U
تغییر
conversion
U
تغییر
conversions
U
تغییر
variations
U
تغییر
vicissitude
U
تغییر
innovations
U
تغییر
innovation
U
تغییر
fluctuation
U
تغییر
changing
U
تغییر
commutation
U
تغییر
change
U
تغییر
changes
U
تغییر
changeless
U
بی تغییر
modification
U
تغییر
alteration
U
تغییر
standpat
U
مخالف تغییر
metamorphosis
U
تغییر شکل
coefficient of variation
U
ضریب تغییر
mutant
U
تغییر پذیر
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
mutants
U
تغییر پذیر
covariation
U
تغییر همگام
variation theorem
U
قضیه تغییر
commutable
U
قابل تغییر
modifying
U
تغییر دادن
modify
U
تغییر دادن
convertibility
U
توانایی تغییر
modifies
U
تغییر دادن
concurrent variation
U
تغییر همزمان
parathesis
U
ترکیبی بی تغییر
palingenesis
U
تغییر شکل
displacement
U
تغییر مکان
displacement
U
تغییر موضع
permute
U
تغییر دادن
phase shift
U
تغییر فاز
cinversion
U
تغییر شکل
variations
U
تغییر ناپایداری
supple
U
تغییر پذیر
immutable
U
تغییر ناپذیر
change of curvature
U
تغییر انحنا
change in supply
U
تغییر عرضه
secular change
U
تغییر قرنی
sex reversal
U
تغییر جنسیت
transmutation
U
تغییر شکل
change in demand
U
تغییر تقاضا
behavior modification
U
تغییر رفتار
modification
U
تغییر وتبدیل
automatic take
U
تغییر پایگاه
altertive
U
تغییر دهنده
alterant
U
تغییر دادنی
alterable
U
قابل تغییر
invariable
U
تغییر ناپذیر
unalterable
U
تغییر ناپذیر
change of place
U
تغییر مکان
changer
U
تغییر دهنده
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
variation
U
تغییر ناپایداری
variability
U
تغییر پذیری
changeable
U
قابل تغییر
changeable
U
تغییر پذیر
weathered
U
تغییر فصل
speed variation
U
تغییر سرعت
transformation
U
تغییر شکل
put about
U
تغییر مسیردادن
range of variation
U
ناحیه تغییر
rebus sic stautibus
U
تغییر شکل
reversal shift
U
تغییر وارون
constantly
U
بدون تغییر
change of speed
U
تغییر سرعت
alterability
U
قابلیت تغییر
current displacement
U
تغییر جریان
variables
U
تغییر پذیر
frequency change
U
تغییر بسامد
frequency fluctuation
U
تغییر فرکانس
heterophonia
U
تغییر صدا
altered
U
تغییر دادن
altering
U
تغییر یافتن
altering
U
تغییر دادن
alters
U
تغییر یافتن
alters
U
تغییر دادن
fluctuate
U
تغییر مداوم
altered
U
تغییر یافتن
mutating
U
تغییر دادن
amend
U
تغییر دادن
fluctuates
U
تغییر مداوم
fluctuated
U
تغییر مداوم
amended
U
تغییر دادن
amending
U
تغییر دادن
alter
U
تغییر یافتن
alter
U
تغییر دادن
load variation
U
تغییر بار
infelection
U
تغییر شکل
weathers
U
تغییر فصل
weather
U
تغییر فصل
variable
U
تغییر پذیر
inalterability
U
تغییر ناپذیری
inalterable
U
تغییر ناپذیر
immutability
U
تغییر ناپذیری
invariance
U
تغییر ناپذیری
left shift
U
تغییر مکان به چپ
lability
U
تغییر پذیری
kainotophobia
U
تغییر هراسی
kainophobia
U
تغییر هراسی
upheaval
U
تغییر فاحش
upheavals
U
تغییر فاحش
ireversible
U
تغییر ناپذیر
invariant
U
تغییر ناپذیر
mutates
U
تغییر دادن
mutated
U
تغییر دادن
vary
U
تغییر کردن
mutable
U
تغییر پذیر
mutabilty
U
تغییر پذیری
mutability
U
تغییر پذیری
multiplier
U
ضریب تغییر
moveable
U
قابل تغییر
dimensional change
U
تغییر اندازه
design change
U
تغییر طرح
kaleidoscope
U
تغییر پذیربودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com