Perdic | توپ قابل چرخش روی پایه نصب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	swivel gun U	توپ قابل چرخش روی پایه نصب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	chases U	پایه چرخش
	chased U	پایه چرخش
	chasing U	پایه چرخش
	chase U	پایه چرخش
	pivoting U	قابل چرخش
	acyclic U	غیر قابل چرخش مارپیچی
	swivel gun U	توپ قابل چرخش روی جک تیر
	knobs U	که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
	knob U	که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
	waltz three U	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
	single action U	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
	base width U	عرض پایه پهنای پایه
	hatch beam U	پایه دریچه پایه دهلیز
	decimals U	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
	decimal U	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
	base piece U	پایه پایه استقرار
	socle U	پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
	recoverable item U	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
	friendly front end U	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
	archival quality U	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
	escrow U	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
	swirling U	چرخش
	turns U	چرخش
	twirl U	چرخش
	twirled U	چرخش
	trolls U	چرخش
	swirls U	چرخش
	wheel U	چرخش
	turn U	چرخش
	rotation U	چرخش
	wheeling U	چرخش
	wheels U	چرخش
	troll U	چرخش
	twirling U	چرخش
	whirl U	چرخش
	levorotation U	چرخش به چپ
	rotational U	چرخش
	spins U	چرخش
	gyrations U	چرخش
	whirled U	چرخش
	whirling U	چرخش
	whirls U	چرخش
	gyration U	چرخش
	volte-face U	چرخش
	volte face U	چرخش
	revolutions U	چرخش
	twirls U	چرخش
	revolution U	چرخش
	wrenches U	چرخش
	whirlpool U	چرخش اب
	circulation U	چرخش
	circulations U	چرخش
	head rolling U	سر چرخش
	swirled U	چرخش
	swirl U	چرخش
	spin U	چرخش
	whirlpools U	چرخش اب
	wrenched U	چرخش
	wrench U	چرخش
	roll U	چرخش گردش
	turning points U	نقطه چرخش
	cyclostat U	دستگاه چرخش
	angle of rotation U	زاویه چرخش
	orthogonal rotation U	چرخش عمودی
	optical rotation U	چرخش نوری
	turnabouts U	چرخش به یک طرف
	turnabout U	چرخش به یک طرف
	kick turn U	نیم چرخش
	wresting U	چرخش پیچش
	fractional turn U	چرخش کسری
	forward dive U	شیرجه رو به اب با چرخش
	radius of giration U	شعاع چرخش
	pick and roll U	ایجاد سد و چرخش
	turning point U	نقطه چرخش
	revolutions U	چرخش دوران
	wrests U	چرخش پیچش
	spin U	چرخش توپ
	wrested U	چرخش پیچش
	wrest U	چرخش پیچش
	sidespin U	چرخش بیک سو
	magnetic ritation U	چرخش مغناطیسی
	oblique rotation U	چرخش مایل
	vertical scrolling U	چرخش عمودی
	varimax rotation U	چرخش واریماکس
	trepan U	چرخش انحراف
	spins U	چرخش توپ
	spins U	چرخش به سرعت
	molecular rotation U	چرخش مولکولی
	upturn U	چرخش ببالا
	twist U	چرخش بدن
	body english U	چرخش بی اختیار
	twisting U	چرخش بدن
	rotatable U	چرخش پذیر
	spin U	چرخش به سرعت
	upward rotation U	چرخش رو به بالا
	upright spin U	چرخش ایستاده
	rotational speed U	سرعت چرخش
	rolled U	چرخش گردش
	rolls U	چرخش گردش
	williamson turn U	چرخش ویلیامسون
	specific rotation U	چرخش ویژه
	topspin U	چرخش توپ
	sidespin U	چرخش انحرافی
	rotational post U	شغل در چرخش
	universal U	با چرخش ازاد
	high spin U	چرخش زیاد
	sidespin U	چرخش توپ
	twists U	چرخش بدن
	pivot point U	مرکز چرخش
	stuffed U	چرخش توپ
	stuffs U	چرخش توپ
	gyoradius U	شعاع چرخش
	turn table U	میز چرخش
	concentricity U	دقت چرخش
	revolutions per minute U	چرخش بر دقیقه
	disrotatory motion U	چرخش ناهمسو
	revs per minute U	چرخش بر دقیقه
	stuff U	چرخش توپ
	rpm U	چرخش بر دقیقه
	radius of gyration U	شعاع چرخش
	speed of rotation U	چرخش بر دقیقه
	pivot ship U	ناو چرخش
	rotational speed U	چرخش بر دقیقه
	compass swing U	چرخش خط محوری
	number of revolutions U	چرخش بر دقیقه
	rev U	چرخش بر دقیقه
	turn off U	محل چرخش
	proper rotation U	چرخش متعارف
	conrotatory motion U	چرخش همسو
	quartimax rotation U	چرخش کوارتیماکس
	revolution U	چرخش دوران
	helicopter U	چرخش در هوا
	helicopters U	چرخش در هوا
	rotation U	مقدار چرخش یک شی
	turn-offs U	محل چرخش
	rotation U	چرخش دوران
	tumble U	چرخش اشفتگی
	free rotation U	چرخش ازاد
	axis of rotation U	محور چرخش
	improper rotation U	چرخش نامتعارف
	tumbled U	چرخش اشفتگی
	tumbles U	چرخش اشفتگی
	turn-off U	محل چرخش
	evolution U	چرخش حرکت دورانی
	oblimax rotation U	چرخش مایل بیشینه
	pivots U	چرخش حول یک محور
	rotational reflection axis U	محور چرخش انعکاس
	turning circle U	دایره چرخش ناو
	roll U	چرخش توپ والیبال
	oblimin rotation U	چرخش مایل کمینه
	spindling U	چرخش دیسک دستی
	rolled U	چرخش توپ والیبال
	optical rotatory dispersion U	پاشندگی چرخش نوری
	full U	چرخش با پشتک کامل
	mutarotation U	تغییر چرخش نوری
	fullest U	چرخش با پشتک کامل
	counter rotate U	چرخش بالاتنه در پیچ
	pivot U	چرخش حول یک محور
	pinwheel U	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
	rolls U	چرخش توپ والیبال
	pivoted U	چرخش حول یک محور
	dorro yoop chagi U	ضربه پا به بغل با چرخش
	hinges U	لولا چرخش لولایی
	hinge U	لولا چرخش لولایی
	flow process U	جریان چرخش کار
	turning point U	نقطه لولای چرخش
	caracole U	نیم چرخش اسب
	optical rotatory power U	قدرت چرخش نوری
	period of roll U	زمان تناوب چرخش
	hindered rotation U	چرخش غیر ازاد
	half circle U	چرخش نمیدایره ژیمناست
	type face U	نوع چرخش یکان
	pivot point U	نقطه چرخش ناو
	hindered rotation U	چرخش ممانعت شده
	turning points U	نقطه لولای چرخش
	jet turn U	چرخش موازی اسکی ها
	vertigo U	دوار سر چرخش بدور
	gyrostatics U	مبحث چرخش اجسام
	spinning U	چرخش [گردش] [دوران ]
	presumable U	قابل استنباط قابل استفاده
	achievable U	قابل وصول قابل تفریق
	presentable U	قابل معرفی قابل ارائه
	adducible U	قابل اضهار قابل ارائه
	elastic U	قابل کش امدن قابل انعطاف
	observable U	قابل مشاهده قابل گفتن
	exigible U	قابل تقاضا قابل ادعا
	transferable U	قابل واگذاری قابل انتقال
	changeable U	قابل تعویض قابل تبدیل
	bilable U	قابل رهایی قابل ضمانت
	thankworthy U	قابل تشکر قابل شکر
	combustible U	قابل سوزش قابل تراکم
	sensible U	قابل درک قابل رویت
	flexile U	قابل تغییر قابل تطبیق
	presentable U	قابل نمایش قابل تقدیم
	tenable U	قابل مدافعه قابل تصرف
	exigible U	قابل مطالبه قابل پرداخت
	undercut U	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
	switchbacks U	چرخش سریع 081 درجه
	layover U	چرخش روی یک پا وچرخاندن بدن
	jump spin U	چرخش با اغاز پرش بهوا