English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
striker U توپ زن هنگام دفاع از میله
strikers U توپ زن هنگام دفاع از میله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense U دفاع توپزن از میله ها
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft U میله ستون میله چاه
shafts U میله ستون میله چاه
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
time U هنگام
timed U هنگام
times U هنگام
night season U شب هنگام
oestrum U هنگام
at dark U هنگام شب
at night U شب هنگام
moments U هنگام
at nightfall U شب هنگام
during U هنگام
night tide U هنگام شب
at the same moment U در آن هنگام
nighttide U شب هنگام
night season U هنگام شب
night time U هنگام شب
seasons U هنگام
nightfall U شب هنگام
moment U هنگام
seasoned U هنگام
season U هنگام
gamut U هنگام
night-time U هنگام شب
termed U هنگام
terming U هنگام
term U هنگام
when entering U هنگام ورود
teatime U هنگام چای
wintertime U هنگام زمستان
summertime U هنگام تابستان
on arrival U هنگام ورود
to die in harness U هنگام کار
execution time U هنگام اجرا
dusk U هنگام غروب
daytime U هنگام روز
daytide U هنگام روز
in case of emergency U هنگام اضطرار
in U درفرف هنگام
meal time U هنگام غذاخوری
updates U به هنگام دراوردن
on seeing him U هنگام دیدن او
at noon U هنگام فهر
at one's leisure U هنگام فراغت
compile time U هنگام همگردانی
at mess U هنگام خوردن
spring time U هنگام بهار
translate time U هنگام ترجمه
binding time U هنگام انقیاد
inprocess U هنگام کار
on occasion U هنگام لزوم
hexachord U هنگام شش بردهای
update U به هنگام دراوردن
here's to you U هنگام نوشیدن
playtime U هنگام بازی
in- U درفرف هنگام
updated U به هنگام دراوردن
hard times U هنگام تنگدستی
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
damage in transit U خسارت در هنگام ترانزیت
chevy U فریاد هنگام شکار
then U انگاه دران هنگام
ortive U وابسته به هنگام طلوع
parthian glance U نگاه هنگام جدایی
when it came to a push U چون هنگام کوشش
night U شب هنگام برنامه شبانه
it puckered up in sewing U هنگام دوختن جمع شد
therewith U دران هنگام بدانوسیله
red handed U هنگام ارتکاب جنایت
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
to brush over U هنگام عبورپوز زدن
batfowl U هنگام شب مرغ را شکارکردن
nights U شب هنگام برنامه شبانه
d. wish U خواهش هنگام مردن
in the case of traffic jam [congestion] U هنگام راهبندان سنگین
hard-bitten U سخت هنگام جنگ
nooning U هنگام فهر ناهار
dewfall U هنگام ریزش شبنم
defends U دفاع
munition U دفاع
defenses U دفاع
defending U دفاع
pleading U دفاع
defended U دفاع
defend U دفاع
block U دفاع
parry U دفاع
parrying U دفاع
answered U دفاع
blocked U دفاع
blocks U دفاع
answering U دفاع
fencing U دفاع
answers U دفاع
defence U دفاع
parries U دفاع
czech defence U دفاع چک
defense U دفاع
advocation U دفاع
uncovered U بی دفاع
one man block U تک دفاع
vindication U دفاع
answer U دفاع
apologias U دفاع
advocacy U دفاع
apologia U دفاع
tae U دفاع با پا
parried U دفاع
invigilation U پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
smacks U ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked U ضربه محکم در هنگام ابشار
smack U ضربه محکم در هنگام ابشار
landed weight U وزن کالا هنگام تخلیه
high time U هنگام خوشی وعیش ونوش
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
to take counsel of one'spillow U شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
invigilated U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
opened U وضع زه هنگام کشیده شدن
chanty U سرود ملوانان هنگام کار
invigilate U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilates U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
opens U وضع زه هنگام کشیده شدن
invigilating U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
harvest festival U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
harvest festivals U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
coronation oath U سوگند هنگام تاج گذاری
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
milter U ماهی نر هنگام تخم ریزی
I cut my face shaving. U هنگام اصلاح صورتم را بریدم
harvests U هنگام درو وقت خرمن
harvested U هنگام درو وقت خرمن
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
chantey U سرود ملوانان هنگام کار
harvest U هنگام درو وقت خرمن
advocating U دفاع کردن
pierce the block U شکافتن دفاع
opened U خط بازبی دفاع
say a good word for U دفاع کردن
legitimate defence U دفاع مشروع
penetrate U نفوذ در دفاع
self protection U دفاع از نفس
advocates U دفاع کردن
scandinavian defence U دفاع اسکاندیناویایی
opens U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
semi circular parry U دفاع نیمدایره
opens U بی دفاع واریز نش
philidor's defence U دفاع فیلیدور
kake uke U دفاع قلابی
secretary of defense U وزیر دفاع
secretary of state for defence U وزیر دفاع
asserted U دفاع کردن از
asserting U دفاع کردن از
juji uke U دفاع ضربدری
asserts U دفاع کردن از
secretary of defence U وزیر دفاع
parry of debate U دفاع درمنافره
advocated U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
kwon U دفاع با دست
perceptual defense U دفاع ادراکی
offensive block U دفاع تهاجمی
assert U دفاع کردن از
self defence U دفاع مشروع
open U بی دفاع واریز نش
morote uke U دفاع با دست
polish defence U دفاع لهستانی
daylight U نفوذ در دفاع
untenable U غیرقابل دفاع
pleaded U دفاع کردن
penetrates U نفوذ در دفاع
nagashi uke U دفاع پرسی
defends U دفاع کردن از
pleads U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com