English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
no offences was meant U توهین نبود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it was nothing short of U کم از.....نبود
he did the wrong thing U نبود
if i had thought of that U نبود
I was scared stiff. I had my heart in my mouth. U دل تو دلم نبود
lack of incentive U نبود انگیزه
it wasnot for noyhing that U بی خود نبود که
he did not dislike itŠt. U بی میل نبود
it was no better U هیچ بهتر نبود
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
he was not inclined to go U مایل برفتن نبود
there was no mail to day U امروز پست نبود
there was not a soul U ذی نفسی انجا نبود
once upon a time U یکی بودیکی نبود
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
it did not profit me U مرا سودمند نبود
it was all quiet in london U درلندن خبری نبود
it was an incorrect procedure U جریانش درست نبود
it was not p to do that U کردن انکارمصلحت نبود
I had completely forgotten . U هیچ یادم نبود
he did not dislike itŠt. U ولی بی میل هم نبود
it was no part of my plan U ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
Nobody was there but me. U هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
He was I'll advised to quit (resign). U صلاحش نبود که استعفا ء دهد
i'm sure i did not mean it U باور کنیدمقصودم این نبود
that is no new U اینکه خبر تازهای نبود
It wasnt much of a dinner . U زیاد شام مهمی نبود
There wasnt a thing to eat. U هیچ چیز نبود که بخوریم
Unfortunately it was not to be . U متأسفانه قسمت نشد ( نبود)
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
it was beneath my notice U شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
he was in a good temper U توی غیظ نبود خلقش بجا بود
It was warm , but not hot . U هوا گرم بود ولی داغ نبود
that was a quasi war U جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
She wasn't any too pleased about his idea. U او [زن] در مورد ایده او [مرد] خیلی خوشحال نبود.
The food was not fit to eat. U غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
parapherna U بخشی از دارایی زن که جزوجهیزیه نبود بلکه در اختیارخود زن بود
aspersion U توهین
contumely U توهین
disgraces U توهین
vituperation U توهین
snash U توهین
insultation U توهین
offense,etc U توهین
disgraced U توهین
defamation U توهین
insult U توهین
indignity U توهین
indignities U توهین
libeling U توهین
libelled U توهین
libeled U توهین
libelling U توهین
flouts U توهین
flouting U توهین
offenses U توهین
libel U توهین
offence U توهین
flout U توهین
libels U توهین
disgrace U توهین
flouted U توهین
insulted U توهین
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
insulting U توهین امیز
libeling U توهین کردن به
defamatory U توهین امیز
offenses U اهانت توهین
aspersive U توهین امیز
offence U اهانت توهین
humiliatingly U توهین امیز
to give offences to U توهین کردن
disgracing U توهین امیز
humiliating U توهین امیز
libeled U توهین کردن به
offense U اهانت توهین
sacrilege U توهین به مقدسات
insulted U توهین کردن به
defamer U توهین کننده
bespatter U توهین کردن
affrontive U توهین امیز
affronter U توهین کننده
insolence U توهین غرور
blasphemy U توهین به مقدسات
blasphemies U توهین به مقدسات
insult U توهین کردن به
libelled U توهین کردن به
libel U توهین کردن به
libelling U توهین کردن به
disparagement U توهین بی اعتباری
libels U توهین کردن به
insultingly U توهین کنان
humiliatory U توهین امیز
abusive U بدزبان توهین امیز
wite U توهین سرزنش کردن
insult U دشنام توهین کردن
fay U شوخی توهین امیزکردن
an unwarranted insult U توهین ناروایا بی جهت
affronts U اشکارا توهین کردن
affronting U اشکارا توهین کردن
affront آشکارا توهین کردن
insulted U دشنام توهین کردن
pratfall U امر توهین امیز
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
self abuse U استمناء با دست توهین بنفس
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
that insult U این توهین اوراسخت ازرده کرد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. U حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
the well was a bad producer U ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
he that will not when he may when he will he shall have nay <proverb> U چون توانستم ندانستم چه سود چون بدانستم توانستم نبود
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
viyuperate U توهین کردن سرزنش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com