Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marginal output
U
تولید نهائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
equation of exchange
U
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
marginal capital output ratio
U
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal value product
U
ارزش تولید نهائی
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
value of marginal product of labor
U
ارزش تولید نهائی کار
Other Matches
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
marginal disutility of labor
U
عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
finals
U
نهائی
ultimate
U
نهائی
marginal
U
نهائی
final
U
نهائی
terminals
U
نهائی
terminal
U
نهائی
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
ultimate strength
U
مقاومت نهائی
marginal utility
U
مطلوبیت نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
marginal revenue
U
درامد نهائی
sudden failure
U
گسیختگی نهائی
finished product
U
محصول نهائی
marginal case
U
وضعیت نهائی
bolster layer
U
بالش نهائی
incremental cost
U
هزینه نهائی
final test
U
ازمایش نهائی
final price
U
قیمت نهائی
marginal utility
U
فایده نهائی
terminal price
U
قیمت نهائی
final goods
U
کالای نهائی
final demand
U
تقاضای نهائی
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
incremental revenue
U
درامد نهائی
marginal buyer
U
خریدار نهائی
final payment
U
پراخت نهائی
marginal conditions
U
شرایط نهائی
marginal cost
U
هزینه نهائی
marginal product
U
محصول نهائی
terminally
U
بطور نهائی
marginal outlays
U
مخارج نهائی
marginal desirability
U
رضامندی نهائی
marginal desirability
U
مطلوبیت نهائی
marginal disutility
U
بیفایدگی نهائی
marginal benefit
U
فایده نهائی
marginal analysis
U
تحلیل نهائی
marginal productivity
U
بازدهی نهائی
marginal factor cost
U
هزینه نهائی عامل
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
marginal product function
U
تابع محصول نهائی
marginal disutility
U
عدم مطلوبیت نهائی
marginal propensity to import
U
میل نهائی به واردات
marginal utility of money
U
مطلوبیت نهائی پول
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
face fromwork
U
قالب بندی نهائی
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
marginal product curve
U
منحنی محصول نهائی
marginal propensity to consume
U
میل نهائی به مصرف
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
marginal utility curve
U
منحنی مطلوبیت نهائی
marginal utility function
U
تابع مطلوبیت نهائی
marginal tax rate
U
میل نهائی به مالیات
marginal productivity
U
بهره وری نهائی
marginal cost curve
U
منحنی هزینه نهائی
increasing marginal return
U
بازده نهائی فزاینده
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به خرج
decree absolute
حکم نهائی دادگاه
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal return of capital
U
بازده نهائی سرمایه
marginal rate of transformation
U
نرخ نهائی تبدیل
marginal propensity to save
U
میل نهائی به پس انداز
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
decreasing marginal cost
U
هزینه نهائی نزولی
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
marginal tax rate
U
نرخ نهائی مالیات
marginal cost function
U
تابع هزینه نهائی
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal costing
U
هزینه یابی نهائی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
marginal lender
U
وام دهنده نهائی
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
marginal propensity to pay taxes
U
میل نهائی به پرداخت مالیات
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهائی
marginal propensity to invest
U
میل نهائی به سرمایه گذاری
decreasing marginal productivity
U
بهره وری نهائی نزولی
diminishing marginal product
U
نزولی بودن محصول نهائی
purchase element
U
عامل منتجه بار نهائی
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal physical product of capital
U
محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal physical product of labor
U
محصول فیزیکی نهائی کار
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
tack coat
U
پوشش نهائی جاده با قیر
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
law of diminishing marginal utility
U
قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal rate of
U
نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
assembly lines
U
خط تولید
articulation
U
تولید
product
U
تولید
assembly line
U
خط تولید
products
U
تولید
outputs
U
تولید
production lines
U
خط تولید
production line
U
خط تولید
productions
U
تولید
generation
U
تولید
genesis
U
تولید
generations
U
تولید
production
U
تولید
progeniture
U
تولید
aggregate output
U
تولید کل
total output
U
تولید کل
manufacture
U
تولید
turn out
U
تولید
assembly
U
تولید
low productivity
U
تولید کم
total product
U
تولید کل
manufactured
U
تولید
fabrication
U
تولید
manufactures
U
تولید
production rule
U
تولید
production technique
U
فن تولید
output
U
تولید
procreating
U
تولید کردن
mechanical production
U
تولید ماشینی
period of production
U
دوره تولید
procreates
U
تولید کردن
per capita output
U
تولید سرانه
potential output
U
تولید بالقوه
procreated
U
تولید کردن
pedogenesis
U
تولید خاک
production process
U
جریان تولید
production program
U
برنامه تولید
procreate
U
تولید کردن
peak output
U
حداکثر تولید
production programme
U
برنامه تولید
begets
U
تولید کردن
begetting
U
تولید کردن
production process
U
فرایند تولید
power of production
U
نیروی تولید
producible
U
قابل تولید
production index
U
شاخص تولید
production management
U
مدیریت تولید
production method
U
روش تولید
raise
U
تولید کردن
production part
U
بخش تولید
beget
U
تولید کردن
production period
U
دوره تولید
beeps
U
تولید صدا
sparking
U
تولید جرقه
beeping
U
تولید صدا
pilot production
U
تولید نمونه
beeped
U
تولید صدا
beep
U
تولید صدا
raises
U
تولید کردن
productivity
U
قابلیت تولید
labor intensive production
U
تولید کاربر
metagenesis
U
تناوب تولید
ingot production
U
تولید شمش
ingenerate
U
تولید کردن
incendiarism
U
تولید حریق
inbreed
U
تولید کردن
homogenesis
U
تولید مثل
home country
U
محل تولید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com