English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Many explanations were proffered. U توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
preambles U توضیحات
comments U توضیحات
preamble U توضیحات
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
specification U معیارها توضیحات
plates U پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate U پلاکهای توضیحات دستگاهها
comment U مین کننده توضیحات است
commented U مین کننده توضیحات است
commenting U مین کننده توضیحات است
to not be [any] the wiser <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
problem U واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
problems U واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
offered U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer U پیشنهاد کردن پیشنهاد
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
profuseness U بسیاری
muchness U بسیاری
plentifulness U بسیاری
multiplicity U بسیاری
not a few U بسیاری
multeity U بسیاری
deepness U بسیاری ته
multitudes U بسیاری
multitude U بسیاری
many U بسیاری
exuberance U بسیاری
annotation U علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
annotations U علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
there are numbers who U بسیاری هستند که
plenty U فراوانی بسیاری
manifoldness U چندتایی بسیاری
many of them U بسیاری از انها
many people U بسیاری از مردم
multiplicity of creeds U بسیاری کیش ها
widely U در بسیاری موارد
many d. of hunger U بسیاری از گرسنگی می میرند
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
She has had many privations in her youth . U درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
we had a heavy p to day U امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
rich text format U روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
accumulating U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
spillage U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillages U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
accumulate U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
To experience great hardships. U سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
commonest U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commoners U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
synchronous U سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
Ouroboros U نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
RFC U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد تازه مط رح شده است واز کاربرق خواهد که متن را بررسی کند و توضیحات لازم را اضافه کند
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
proposition U پیشنهاد
propositioning U پیشنهاد
application U پیشنهاد
motions U پیشنهاد
proffers U پیشنهاد
purpose U پیشنهاد
purposes U پیشنهاد
bid U پیشنهاد
motion U پیشنهاد
motioned U پیشنهاد
motioning U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
motion [politic] U پیشنهاد
bidders U پیشنهاد
overtures U پیشنهاد ها
propositioned U پیشنهاد
offers U پیشنهاد ها
proposals U پیشنهاد ها
propositions U پیشنهاد
applications U پیشنهاد ها
bidder U پیشنهاد
plea U پیشنهاد
pleas U پیشنهاد
proffer U پیشنهاد
proffered U پیشنهاد
proffering U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
bids U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
suggestion U پیشنهاد
suggestions U پیشنهاد
tender U پیشنهاد
tendered U پیشنهاد
tenderest U پیشنهاد
offered U پیشنهاد
offers U پیشنهاد
tendering U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
overtures U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
recommendation U پیشنهاد
recommendations U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
proposals U پیشنهاد
Netscape Navigator U یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
acceptance of offer U قبولی پیشنهاد
propositioning U گزاره پیشنهاد
mover U پیشنهاد دهنده
propositioned U گزاره پیشنهاد
proposer U پیشنهاد کننده
firm offer U پیشنهاد ثابت
offer curve U منحنی پیشنهاد
proposition U گزاره پیشنهاد
tenderer U پیشنهاد دهنده
offeror U پیشنهاد دهنده
suggestible U پیشنهاد کردنی
offer to purchase U پیشنهاد خرید
tendering form U ورقه پیشنهاد
overbid U پیشنهاد زیادتر
acceptance of offer U پذیرش پیشنهاد
suggester U پیشنهاد دهنده
counter offer U پیشنهاد متقابل
counterbid U پیشنهاد متقابل
propounder U پیشنهاد دهنده
offerer U پیشنهاد دهنده
firm offer U پیشنهاد قطعی
proposal form U فرم پیشنهاد
proposal of marriage U پیشنهاد عروسی
propositions U گزاره پیشنهاد
to make overtures U پیشنهاد کردن
tendered U پیشنهاد دادن
propose U پیشنهاد کردن
proposed U پیشنهاد کردن
proposes U پیشنهاد کردن
projects U پیشنهاد پلان
propound U پیشنهاد کردن
projects U پیشنهاد کردن
propounding U پیشنهاد کردن
projected U پیشنهاد پلان
propounds U پیشنهاد کردن
recommend U پیشنهاد کردن
recommending U پیشنهاد کردن
recommends U پیشنهاد کردن
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
advance پیشنهاد کردن
recommendations U نامه پیشنهاد
tender U پیشنهاد دادن
suggestions U پیشنهاد القاء
tenderest U پیشنهاد دادن
suggestion U پیشنهاد القاء
offers U پیشنهاد کردن
tendering U پیشنهاد دادن
offered U پیشنهاد کردن
peace offering U پیشنهاد صلح
peace offerings U پیشنهاد صلح
offer U پیشنهاد کردن
advancing پیشنهاد کردن
recommendation U نامه پیشنهاد
projected U پیشنهاد کردن
project U پیشنهاد پلان
bid U پیشنهاد کردن
bidder U پیشنهاد کننده
bid U پیشنهاد مزایده
bids U پیشنهاد مزایده
bidders U پیشنهاد دهنده
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
bid U پیشنهاد دادن
bidders U پیشنهاد کننده
bid U پیشنهاد خرید
bids U پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد حراج
bids U پیشنهاد مناقصه
bids U پیشنهاد دادن
bid U پیشنهاد مناقصه
bidder U پیشنهاد دهنده
suggest U پیشنهاد کردن
suggested U پیشنهاد کردن
suggesting U پیشنهاد کردن
project U پیشنهاد کردن
bids U پیشنهاد حراج
suggests U پیشنهاد کردن
proposing U پیشنهاد کردن
bids U پیشنهاد خرید
pull one's socks up <idiom> U پیشنهاد عالی دادن
tender U پیشنهاد ادای دین
suggestions U افهار عقیده پیشنهاد
to make a motion U پیشنهاد کردن بر ان شدن
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to pop the question U پیشنهاد عروسی کردن
suggestion U افهار عقیده پیشنهاد
tender U تقدیم کردن پیشنهاد
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
projected U طرح یا پیشنهاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com