English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exponential distribution U توزیع نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
effeminacy U زن نمایی
unimodal U یک نمایی
seediness U بد نمایی
shabbiness U نخ نمایی
modal U نمایی
modals U نمایی
aberration U کج نمایی
squalidness U بد نمایی
bimodal U دو نمایی
male protest U نر نمایی
exponential U نمایی
squalidity U بد نمایی
puppydom U خود نمایی
prewetting U پیش تر نمایی
pretentiousness U خود نمایی
pearliness U مروارید نمایی
master stroke U هنر نمایی
masculine protest U نرینه نمایی
boldfacing U درشت نمایی
maculation U ملوث نمایی
puppyhood U خود نمایی
ostentation U خود نمایی
notoriety U انگشت نمایی
stereoscopics U برجسته نمایی
pleading U برهان نمایی
magnification U درشت نمایی
magnification U بزرگ نمایی
exhibitionism U عورت نمایی
magnifications U درشت نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
grin U دندان نمایی
grinned U دندان نمایی
grinning U دندان نمایی
transparecy U پشت نمایی
transparence U پشت نمایی
grins U دندان نمایی
likelihood U درست نمایی
saber rattling U قدرت نمایی
foreshortening U کوته نمایی
data display U داده نمایی
death feigning U مرده نمایی
playing dead U مرده نمایی
sightliness U خوش نمایی
showiness U خود نمایی
dichroism U دو رنگ نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
exponential rate U اهنگ نمایی
exponential rate U نرخ نمایی
exponential function U تابع نمایی
exponential curve U منحنی نمایی
exponent bias U پیشقدر نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
flares U خود نمایی
flare U خود نمایی
sanctified airs U مقدس نمایی
grandiosity U بزرگ نمایی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
illusionism U سه بعد نمایی
verisimilitude U راست نمایی
slow motion U کند نمایی
transparency U پشت نمایی
transparencies U پشت نمایی
tokenism U نمونه نمایی
illusionism U عمق نمایی
spectroscopy U طیف نمایی
characterization U منش نمایی
spectroscopy U بیناب نمایی
parading U خود نمایی کردن
characterize U منش نمایی کردن
characterizes U منش نمایی کردن
characterizing U منش نمایی کردن
characterising U منش نمایی کردن
characterises U منش نمایی کردن
characterised U منش نمایی کردن
characterized U منش نمایی کردن
masterstroke U هنر نمایی شاهکار
parades U خود نمایی کردن
masterstrokes U هنر نمایی شاهکار
paraded U خود نمایی کردن
direction indicator U دستگاه جهت نمایی
woolliness U پشم نمایی پرپشمی
likelihood ratio U بهر درست نمایی
magnification factor U عامل درشت نمایی
maximum liklihood U درست نمایی بیشینه
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
prink U خود نمایی کردن
to prank out oneself U خود نمایی کردن
to cut a dash U خود نمایی کردن
parade U خود نمایی کردن
ebullioscopy constant U ثابت غلیان نمایی
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
magnification U بزرگ سازی درشت نمایی
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
perspective U عمق نمایی چشم انداز
perspectives U عمق نمایی چشم انداز
maximum likelihood method U روش حداکثر درست نمایی
panchromatic emulsion U امولسیون تمام رنگ نمایی
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
magnifications U بزرگ سازی درشت نمایی
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic U وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
distributions U توزیع
marketing U توزیع
distribution U توزیع
issues U توزیع
dispensations U توزیع
dissemination U توزیع
issued U توزیع
repartition U توزیع
issue U توزیع
allotment U توزیع
dispensation U توزیع
t distribution U توزیع تی
allotments U توزیع
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
fixed system U توزیع ثابت اب
unissued <adj.> U توزیع نشده
frequency distribution U توزیع فراوانی
frequency distribution U توزیع بسامد
gaussian distribution U توزیع نرمال
gauaaian distribution U توزیع گوسی
functional distribution U توزیع اساسی
fire distribution U توزیع اتش
distribution system U سیستم توزیع
distribution system U شبکه توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
distribution panel U تابلوی توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of wealth U توزیع ثروت
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
distribution time U زمان توزیع
distributively U بشکل توزیع
distributivity U توزیع پذیری
reseller U توزیع کننده
sample distribution U توزیع نمونه
revolving top U استوانه توزیع
Distribution U توزیع [ریاضی]
generalized function U توزیع [ریاضی]
energy distribution U توزیع انرژی
Excess Distribution U توزیع فراوانی
distribution law U قانون توزیع
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
planck distribution U توزیع پلانک
table of distribution U جدول توزیع
pareto distribution U توزیع پاراتو
symmetrical distribution U توزیع متقارن
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimal distribution U توزیع بهینه
normalized distribution U توزیع بهنجار
normal plane U توزیع نرمال
poissan distribution U توزیع پواسن
poisson distribution U توزیع پواسون
rotation system U توزیع تناوبی
trade channel U مجرای توزیع
probability distribution U توزیع احتمال
uniform distribution U توزیع یکنواخت
population distribution U توزیع جمعیت
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
normal distribution U توزیع بهنجار
normal distribution U توزیع نرمال
unit of issue U مبنای توزیع
land distribution U توزیع اراضی
issue commissary U مسئول توزیع
indistributable U غیرقابل توزیع
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
spatial distribution U توزیع فضائی
random distribution U توزیع تصادفی
load distribution U توزیع بار
stresses distribution U توزیع تنشها
stress distribution U توزیع تنش
unit of issue U واحد توزیع
marketing channel U مجرای توزیع
market channels U مجاری توزیع
qualitative distribution U توزیع کیفی
random distribution U توزیع بی نظم
hypergeometric distribution U توزیع فراهندسی
canonical distribution U توزیع بندادی
bose distribution U توزیع بوز
administers U توزیع کردن
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
dispatching U توزیع امکانات
administering U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
continuous distributions U توزیع پیوسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com