Perdic | توزیع جمعیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	demotic distribution U	توزیع جمعیت
	population distribution U	توزیع جمعیت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	pareto distribution U	در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
Other Matches

	malthusian theory of population U	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
	functional distribution U	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
	gini coefficient U	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
	poisson distribution U	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
	functional distribution of income U	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
	gaggles U	جمعیت
	rabble U	جمعیت
	gregariously U	با جمعیت
	society U	جمعیت
	gaggle U	جمعیت
	societies U	جمعیت
	many peopled U	پر جمعیت
	populations U	جمعیت
	demos U	جمعیت
	mob U	جمعیت
	mobbed U	جمعیت
	bodle U	جمعیت
	population [pop.] U	جمعیت
	herded U	جمعیت
	herd U	جمعیت
	army U	جمعیت
	armies U	جمعیت
	densely populated U	پر جمعیت
	thickly populated U	پر جمعیت
	populace U	جمعیت
	thinly populated U	کم جمعیت
	heaps U	جمعیت
	heaping U	جمعیت
	heap U	جمعیت
	full of life U	پر جمعیت
	mobs U	جمعیت
	mobbing U	جمعیت
	herding U	جمعیت
	corteges U	جمعیت
	company U	جمعیت
	companies U	جمعیت
	thinners U	کم جمعیت
	cortege U	جمعیت
	thickly peopled U	پر جمعیت
	over peopled U	پر جمعیت
	thin U	کم جمعیت
	press U	جمعیت
	herds U	جمعیت
	desolate U	بی جمعیت
	thinned U	کم جمعیت
	gang U	جمعیت
	gangs U	جمعیت
	population U	جمعیت
	presses U	جمعیت
	throng U	جمعیت
	thronged U	جمعیت
	crowds U	جمعیت
	crowd	جمعیت
	thronging U	جمعیت
	throngs U	جمعیت
	thinnest U	کم جمعیت
	thins U	کم جمعیت
	distribution U	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
	distributions U	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
	peopled U	جمعیت قوم
	multitude U	جمعیت کثیر
	multitudes U	جمعیت کثیر
	ruck U	جمعیت وازدحام
	rucks U	جمعیت وازدحام
	people U	جمعیت قوم
	peoples U	جمعیت قوم
	peopling U	جمعیت قوم
	demography U	جمعیت شناسی
	depopulates U	کم جمعیت کردن
	depopulating U	کم جمعیت کردن
	social U	جمعیت دوست
	settled U	جمعیت دار
	depopulate U	کم جمعیت کردن
	depopulated U	کم جمعیت کردن
	demography U	جمعیت نگاری
	population structure U	ترکیب جمعیت
	bikes U	انبوه جمعیت
	overpopulation U	اضافه جمعیت
	depopulation U	تخلیه جمعیت
	knight errantry U	جمعیت سلحشوران
	sparse population U	جمعیت کم یا پراکنده
	stationary population U	جمعیت ثابت
	habitancy U	جمعیت سکنه
	habitance U	جمعیت سکنه
	bike U	انبوه جمعیت
	optimum population U	حد مطلوب جمعیت
	people U	تن [جمعیت شهری]
	population structure U	ساخت جمعیت
	population inversion U	وارونگی جمعیت
	population growth U	رشد جمعیت
	population explosion U	انفجار جمعیت
	population density U	تراکم جمعیت
	the crowd scattereal U	جمعیت متفرق شد
	working population U	جمعیت شاغل
	to the cheers of [the crowd] U	با تشویق [جمعیت]
	demographic transition U	گذار جمعیت
	young population U	جمعیت جوان
	urban population U	جمعیت شهری
	underpopulation U	کمبود جمعیت
	the total population U	همه جمعیت
	populated U	جمعیت دار
	aging population U	جمعیت سالمند
	demographer U	جمعیت شناس
	A big crowd gathered. U	جمعیت انبوهی جمع شد
	The police held the crowd back. U	پلیس جمعیت را عقب زد
	birth rates U	ضریب افزایش جمعیت
	gregarious U	جمعیت دوست گروه جو
	population planning U	برنامه ریزی جمعیت
	party U	دسته متشکل جمعیت
	gang U	جمعیت تشکیل دادن
	gangs U	جمعیت تشکیل دادن
	populate U	دارای جمعیت کردن
	populates U	دارای جمعیت کردن
	gregariously U	از روی جمعیت دوستی
	flock U	جمعیت دسته پرندگان
	flocked U	جمعیت دسته پرندگان
	templar U	عضو جمعیت فراماسون
	demography U	مطالعه مهاجرت جمعیت
	flocking U	جمعیت دسته پرندگان
	flocks U	جمعیت دسته پرندگان
	birth rate U	ضریب افزایش جمعیت
	zero population growth U	رشد جمعیت صفر
	populating U	دارای جمعیت کردن
	demography U	علم جمعیت شناسی
	the total population U	تمامی نفوس کلیه جمعیت
	doubling time of population U	زمان دو برابر شدن جمعیت
	ku kluxer U	عضو جمعیت کوکلس کلان
	the t. population U	کلیه جمعیت همه مردم
	The crowd was pressing against the gate . U	جمعیت به درورودی فشار می دادند
	She lost her husband in the crowd . U	شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
	There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U	دم در سینما جمعیت موج می زند
	group U	جمعیت گروه بندی کردن
	groups U	جمعیت گروه بندی کردن
	slum U	محلات پر جمعیت وپست شهر
	slums U	محلات پر جمعیت وپست شهر
	to crowd out U	ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
	A big crowd surged into the streets. U	جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
	demand factors U	جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
	hidden momentum of population growth U	به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
	There were some angry looks in the crowd . U	قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
	conurbation U	[ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
	He forced his way thru the crowd . U	بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
	grey friar U	عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
	bluestockings U	منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
	bluestocking U	منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
	issues U	توزیع
	issued U	توزیع
	issue U	توزیع
	repartition U	توزیع
	t distribution U	توزیع تی
	distributions U	توزیع
	marketing U	توزیع
	allotment U	توزیع
	allotments U	توزیع
	distribution U	توزیع
	dissemination U	توزیع
	dispensation U	توزیع
	dispensations U	توزیع
	truncated distribution U	توزیع ناقص
	redistribution U	توزیع مجدد
	exponential distribution U	توزیع نمایی
	stresses distribution U	توزیع تنشها
	reseller U	توزیع کننده
	symmetrical distribution U	توزیع متقارن
	trade channel U	مجرای توزیع
	energy distribution U	توزیع انرژی
	equalizing basin U	حوضچه توزیع اب
	distributivity U	توزیع پذیری
	functional distribution U	توزیع اساسی
	frequency distribution U	توزیع فراوانی
	marketing U	بازاریابی و توزیع
	frequency distribution U	توزیع بسامد
	gauaaian distribution U	توزیع گوسی
	gaussian distribution U	توزیع نرمال
	random distribution U	توزیع تصادفی
	table of distribution U	جدول توزیع
	Distribution U	توزیع [ریاضی]
	fixed system U	توزیع ثابت اب
	distribution of income U	توزیع درامد
	fire distribution U	توزیع اتش
	the two o'clock d. U	توزیع ساعت دو
	hypergeometric distribution U	توزیع فراهندسی
	probability distribution U	توزیع احتمال
	random distribution U	توزیع بی نظم
	distributing U	توزیع کردن
	pareto distribution U	توزیع پاراتو
	dispatching U	توزیع امکانات
	optimal distribution U	توزیع ایده ال
	optimal distribution U	توزیع بهینه
	rectangular distribution U	توزیع مستطیلی
	normalized distribution U	توزیع بهنجار
	planck distribution U	توزیع پلانک
	poissan distribution U	توزیع پواسن
	Excess Distribution U	توزیع فراوانی
	generalized function U	توزیع [ریاضی]
	distribute U	توزیع کردن
	distributes U	توزیع کردن
	poisson distribution U	توزیع پواسون
	normal plane U	توزیع نرمال
	normal distribution U	توزیع بهنجار