English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indicium U نشانه ویژه
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
refer U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
tent U توجه کردن
tents U توجه کردن
marks U توجه کردن
attends U توجه کردن
perpend U توجه کردن
pay attention <idiom> U توجه کردن
get with it <idiom> U توجه کردن
attending U توجه کردن
attend U توجه کردن
take care of U توجه کردن از
to watch over U توجه کردن
to take keep U توجه کردن
figure on U توجه کردن
to llok U توجه کردن
welfare U توجه کردن
mark U توجه کردن
attending U توجه یا رسیدگی کردن
attend U توجه یا رسیدگی کردن
distract U منحرف کردن توجه
focussing U متمرکز کردن توجه
to call U توجه کسیراجلب کردن
focus U متمرکز کردن توجه
distracts U منحرف کردن توجه
focussed U متمرکز کردن توجه
focuses U متمرکز کردن توجه
attends U توجه یا رسیدگی کردن
to come in to notice U جلب توجه کردن
focused U متمرکز کردن توجه
focusses U متمرکز کردن توجه
mark U نشانه کردن حریف
sightings U نشانه روی کردن
sighting U نشانه روی کردن
to present arms U نشانه روی کردن
marks U نشانه کردن حریف
point U نشانه روی کردن
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
references U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
feather one's nest <idiom> U به علائق خود توجه کردن
catch one's eye <idiom> U توجه کسی را جلب کردن
to turn a d. ear to U توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
to take notice U ملتفت بودن توجه کردن
to pay attention to something [someone] U به چیزی [کسی ] توجه کردن
consecrates U ویژه کردن تخصیص دادن
seasoning klin U کوره ویژه خشک کردن
consecrating U ویژه کردن تخصیص دادن
consecrate U ویژه کردن تخصیص دادن
assist U حضور بهم رساندن توجه کردن
upstaging U توجه دیگران را به خود جلب کردن
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
assists U حضور بهم رساندن توجه کردن
upstaged U توجه دیگران را به خود جلب کردن
assisted U حضور بهم رساندن توجه کردن
upstages U توجه دیگران را به خود جلب کردن
assisting U حضور بهم رساندن توجه کردن
straitjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
specializes U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising U ویژه کاری کردن متخصص شدن
straightjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
specialises U ویژه کاری کردن متخصص شدن
trimming tool U ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
to tick U کار کردن به نحوه ویژه یا درست
specializing U ویژه کاری کردن متخصص شدن
registers U کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
register U کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
registering U کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
attention U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
attentions U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
represented U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
minimise U کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
represents U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
audits U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audit U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
wards U نگهداری کردن توجه کردن
note U توجه کردن ذکر کردن
to notice U توجه کردن [ملاحضه کردن ]
ward U نگهداری کردن توجه کردن
noting U توجه کردن ذکر کردن
notes U توجه کردن ذکر کردن
audits U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
zero in on <idiom> U تمام توجه شخصی را جلب کردن(میخ کسی شدن)
audit U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
to ingratite oneself U خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
auditing U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
beading machine U ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
appel U پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
back sight method U روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
unresponsive U بی توجه
heedfulness U توجه
attention U توجه
advertence U توجه
regards U توجه
keep U توجه
attendances U توجه
heedfully U با توجه
regard U توجه
adverence U توجه
regarded U توجه
care U توجه
listlessly U بی توجه
listless U بی توجه
NB U توجه!
turn to U توجه
attendance U توجه
oblivious U بی توجه
inattentive U بی توجه
re U با توجه به
re- U با توجه به
remark U توجه
attentions U توجه
tendance U توجه
cares U توجه
cared U توجه
unconsidered U بی توجه
heed U توجه
assiduity U توجه
notes U توجه
remarking U توجه
attention to orders U توجه
attentiveness U توجه
noting U توجه
mindfully U با توجه
mindfulness U توجه
remarks U توجه
note U توجه
heeded U توجه
heeds U توجه
keeps U توجه
remarked U توجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com