Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
management accounting
U
تهیه حساب جهت مدیران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
managements
U
مدیران کارفرمایی
management
U
مدیران کارفرمایی
board of governors
U
شورای مدیران
These qualities are esteemed by managers.
U
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
qualifying shares
U
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
management information system
U
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense
U
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
To cook the books.
U
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
privilege
U
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings
U
تصفیه حساب صورت حساب
reckoning
U
تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements
U
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register
U
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
account
U
حساب صورت حساب
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a
U
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation
U
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
supplying
U
تهیه
supply
U
تهیه
supplied
U
تهیه
provision
U
تهیه
housing
U
تهیه جا
purveyed
U
تهیه
procurement
U
تهیه
purveying
U
تهیه
purveys
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
preparations
U
تهیه
preparation
U
تهیه
purvey
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
ministration
U
تهیه
provides
U
تهیه دیدن
provides
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
preparatorily
U
بعنوان تهیه
provide
U
تهیه دیدن
base development
U
تهیه پایگاه
preparation time
U
زمان تهیه
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparation fire
U
اتش تهیه
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
preparation
U
تهیه و ارایش
preparator
U
تهیه کننده
preparations
U
تهیه مقدمات
preparations
U
اتش تهیه
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
to bargain for
U
تهیه دیدن
preparations
U
تهیه و ارایش
affords
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
preparation fire
U
تیر تهیه
photo imagery
U
تهیه عکس
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
victual
U
تهیه اذوقه
victualage
U
تهیه اذوقه
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
vacuum-packed
تهیه شده
the preparation day
U
روز تهیه
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
data processing
U
تهیه اطلاعات
provision
U
تهیه کردن
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
fabricator
U
تهیه کننده
procuring
U
تهیه کردن
parasceve
U
روز تهیه
procures
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
on the stocks
U
د رشرف تهیه
to find in
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
weaponry
U
تهیه سلاح
prepares
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
triplication
U
تهیه در سه نسخه
preparation
U
اتش تهیه
provisionment
U
تهیه خواربار
pitched
U
تهیه دیده
administers
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
purveyance
U
تهیه خواربار
suppliers
U
تهیه کننده
supplier
U
تهیه کننده
preparing
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
placements
U
تهیه شغل
placements
U
تهیه کار
placement
U
تهیه شغل
placement
U
تهیه کار
supplied
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
prepare mortar
U
تهیه ملات
furtherance
U
تهیه وسایل
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
preparation
U
تهیه مقدمات
extemporises
U
فورا تهیه کردن
stenciler
U
تهیه کننده استنسیل
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
acetylene generator
U
دستگاه تهیه استیلن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
quadruplication
U
تهیه چیزی درچهارنسخه
cold turkey
U
بدون تهیه وتدارک
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
forge
U
تهیه جنس قلابی
forges
U
تهیه جنس قلابی
lyonnaise
U
باپیاز تهیه شده
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
barrier tactics
U
تاکتیک تهیه موانع
effigies
U
تمثال تهیه کردن
he is an adequate provider
U
برای تهیه خواربار
extemporised
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
hydrography
U
تهیه نقشه دریایی
furred
U
تهیه شده باخز
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
stenciller
U
تهیه کننده استنسیل
it is in preparation
U
در دست تهیه است
host
U
تهیه تسهیلات ورزشی
hosted
U
تهیه تسهیلات ورزشی
hosting
U
تهیه تسهیلات ورزشی
rotogravure
U
تهیه گراور غلتکی
hosts
U
تهیه تسهیلات ورزشی
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
prearranged
U
از پیش تهیه شده
processes
U
تهیه و تولید کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
fund
U
تهیه وجه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
affordable
قابل تهیه و خریداری
scripting
U
تهیه فایل اغازگر
tastiest
U
باسلیقه تهیه شده
programmers
U
تهیه کننده برنامه
budgeter
U
تهیه کننده بودجه
programmer
U
تهیه کننده برنامه
precontract preparations
U
تهیه اسناد قرارداد
polychromy
U
فن تهیه نقوش الوان
polychrome
U
تهیه عکسهای رنگی
program section
U
بخش تهیه برنامه ها
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
duplicator
U
ماشین تهیه رونوشت
duplicators
U
ماشین تهیه رونوشت
foresees
U
قبلا تهیه دیدن
foresee
U
قبلا تهیه دیدن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
project section
U
بخش تهیه پروژه ها
programmes
U
برنامه تهیه کردن
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
preparatory students
U
شاگردان تهیه یا مقدماتی
tastier
U
باسلیقه تهیه شده
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
tasty
U
باسلیقه تهیه شده
effigy
U
تمثال تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com