Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
data processing
U
تهیه اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
central air data
U
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
geocoding
U
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
imagery exploitation
U
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
Other Matches
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
purvey
U
تهیه
purveying
U
تهیه
housing
U
تهیه جا
supplying
U
تهیه
supply
U
تهیه
preparation
U
تهیه
supplied
U
تهیه
provision
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
preparations
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
procurement
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
purveys
U
تهیه
ministration
U
تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
to find in
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
blends
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
suppliers
U
تهیه کننده
administering
U
تهیه کردن
preparations
U
تهیه و ارایش
placements
U
تهیه شغل
administered
U
تهیه کردن
placement
U
تهیه کار
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
administer
U
تهیه کردن
the preparation day
U
روز تهیه
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
placement
U
تهیه شغل
placements
U
تهیه کار
blend
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
supplier
U
تهیه کننده
preparatorily
U
بعنوان تهیه
preparation fire
U
اتش تهیه
weaponry
U
تهیه سلاح
preparation
U
تهیه مقدمات
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
preparation
U
اتش تهیه
photo imagery
U
تهیه عکس
preparation fire
U
تیر تهیه
base development
U
تهیه پایگاه
preparation
U
تهیه و ارایش
preparations
U
اتش تهیه
parasceve
U
روز تهیه
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparator
U
تهیه کننده
fabricator
U
تهیه کننده
pitched
U
تهیه دیده
purveyance
U
تهیه خواربار
provisionment
U
تهیه خواربار
provision
U
تهیه کردن
on the stocks
U
د رشرف تهیه
preparation time
U
زمان تهیه
prepare mortar
U
تهیه ملات
furtherance
U
تهیه وسایل
preparations
U
تهیه مقدمات
procures
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه دیدن
provide
U
تهیه کردن
to bargain for
U
تهیه دیدن
procured
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه دیدن
supplied
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
victualage
U
تهیه اذوقه
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
preparing
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
prepare
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
victual
U
تهیه اذوقه
vacuum-packed
تهیه شده
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
triplication
U
تهیه در سه نسخه
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
cater
U
تهیه کردن
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
budgeter
U
تهیه کننده بودجه
tastier
U
باسلیقه تهیه شده
tastiest
U
باسلیقه تهیه شده
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
furred
U
تهیه شده باخز
he is an adequate provider
U
برای تهیه خواربار
hydrography
U
تهیه نقشه دریایی
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
tasty
U
باسلیقه تهیه شده
it is in preparation
U
در دست تهیه است
harness
U
اشیاء تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
fund
U
تهیه وجه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
prearranged
U
از پیش تهیه شده
extemporises
U
فورا تهیه کردن
procures
U
تهیه و تحویل اماد
extemporising
U
فورا تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
duplicator
U
ماشین تهیه رونوشت
funded
U
تهیه وجه کردن
duplicators
U
ماشین تهیه رونوشت
programmers
U
تهیه کننده برنامه
programmer
U
تهیه کننده برنامه
hosts
U
تهیه تسهیلات ورزشی
hosting
U
تهیه تسهیلات ورزشی
hosted
U
تهیه تسهیلات ورزشی
host
U
تهیه تسهیلات ورزشی
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
preparatory
U
مربوط به تهیه یامقدمات
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
barrier tactics
U
تاکتیک تهیه موانع
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
forges
U
تهیه جنس قلابی
forge
U
تهیه جنس قلابی
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
foresee
U
قبلا تهیه دیدن
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
programme
U
برنامه تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
acetylene generator
U
دستگاه تهیه استیلن
aggregate flow diagram
U
نمودار تهیه مصالح
procure
U
تهیه و تحویل اماد
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
procured
U
تهیه و تحویل اماد
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
foresees
U
قبلا تهیه دیدن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com