Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nares
U
مجراهای بینی
bronchial tubes
U
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
several
U
بعضی
some
U
بعضی
divers
U
بعضی
cretain
U
بعضی
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
sometimes
U
بعضی اوقات
sometimes
U
بعضی مواقع
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
constriction
U
انقباض
constrictions
U
انقباض
twitches
U
تک انقباض
twitched
U
تک انقباض
twitch
U
تک انقباض
crispation
U
انقباض
pluck
U
انقباض
shrinkage limit
U
حد انقباض
ankle clonus
U
انقباض مچ پا
plucked
U
انقباض
shrinkage
U
انقباض
plucking
U
انقباض
plucks
U
انقباض
twitching
U
تک انقباض
contractions
U
انقباض
contraction
U
انقباض
deflation
U
انقباض
traction
U
انقباض
contracture
U
انقباض
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
eccentric contraction
U
انقباض برونگرا
credit tightness
U
انقباض اعتباری
dynomic contraction
U
انقباض پویا
drying shrinkage
U
انقباض بتن
contractlie force
U
قوه انقباض
phasic contraction
U
انقباض هم تنش
isotonic contraction
U
انقباض هم تنش
dynamic contraction
U
انقباض هم تنش
eccentric contraction
U
انقباض بازشونده
image cintraction
U
انقباض تصویر
treppe
U
انقباض فزاینده
torsion
U
انقباض پیچی
systole
U
انقباض قلبی
systole
U
انقباض قلب
slow twitch
U
کند انقباض
shrink hole
U
سوراخ انقباض
saltatory spasm
U
انقباض پرشی
retractility
U
قابلیت انقباض
myonicity
U
انقباض ماهیچه
monetary deflation
U
انقباض پولی
length contraction
U
انقباض طول
lanthanide contraction
U
انقباض لانتانیدی
isometeric contraction
U
انقباض هم اندازه
isometeric contraction
U
انقباض هم طول
incoercible
U
انقباض ناپذیر
incodensable
U
انقباض ناپذیر
vasoconstriction
U
انقباض عروق
contractivity
U
انقباض پذیری
contractive
U
متمایل به انقباض
condensible
U
قابل انقباض
twitches
U
انقباض ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
concentric contraction
U
انقباض درونگرا
condensation
U
غلظت انقباض
coefficient of contraction
U
ضریب انقباض
jerk
U
انقباض ماهیچه
jerking
U
انقباض ماهیچه
jerks
U
انقباض ماهیچه
incondensability
U
انقباض ناپذیری
antispasmodic
U
ضد انقباض و تشنج
after shrinkage
U
انقباض مجدد
bank contraction
U
انقباض بانکی
contractible
U
انقباض پذیر
retraction
U
انقباض استرداد
contraction joint
U
درز انقباض
contraction hypothesis
U
فرضیه انقباض
contractility
U
انقباض پذیری
retractions
U
انقباض استرداد
contractile
U
قابل انقباض
jerked
U
انقباض ماهیچه
twitched
U
انقباض ناگهانی
twitch
U
انقباض ناگهانی
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
condenser height adjustment
تنظیم انقباض ارتفاع
crick
U
انقباض عضله پیداکردن
shrinking
U
انقباض چوروک شدگی
shrink
U
انقباض چوروک شدگی
tonus
U
خاصیت انقباض عضله
vasoconstrictor center
U
مرکز انقباض عروق
shrinks
U
انقباض چوروک شدگی
deflation
U
انقباض پولی رکود
kymograph
U
انقباض عضلات و غیره
credit squeeze
U
سیاست انقباض اعتبار
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
concentric contraction
U
انقباض جمع شونده
inotropic
U
موجب انقباض ماهیچه
incondensability
U
عدم قابلیت انقباض
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
fibrillation
U
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
contractible
U
قابل انقباض جمع شدنی
tetanize
U
بحالت انقباض دائم دراوردن
blepherospasm
U
انقباض غیر ارادی پلک
tic
U
انقباض غیر عادی عضلات
tics
U
انقباض غیر عادی عضلات
myoscope
U
الت دیدن انقباض ماهیچه
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
myotic
U
که مایه انقباض مردمک چشم گرد د
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
cramp
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
diastasis
U
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
plasmolysis
U
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason
U
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
fixed bridge
U
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
cringe
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cringes
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
achalasia
U
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
quercetin
U
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
contractibility
U
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
precipitation of moisture
U
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
ewer
U
طرح گلاب پاش
[در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
shrinkage
U
انقباض بتن افت بتن
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
vase structure
U
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Mother-daughter boteh design
U
طرح بته جقه مادر و بچه
[این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com