Total search result: 201 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
bronchial asthma U |
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
kymograph U |
انقباض عضلات و غیره |
 |
 |
tic U |
انقباض غیر عادی عضلات |
 |
 |
tics U |
انقباض غیر عادی عضلات |
 |
 |
cramps U |
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد |
 |
 |
cramp U |
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد |
 |
 |
achalasia U |
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم |
 |
 |
q fever U |
تب کیو که باعث ذات الریه میشود |
 |
 |
season cracking U |
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود |
 |
 |
parkinsonism U |
اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود |
 |
 |
phototransistor U |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
 |
 |
cenogenesis U |
ایجاد میشود نسل جدید |
 |
 |
calenture U |
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن |
 |
 |
chine U |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
 |
 |
solid U |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
 |
 |
solids U |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
 |
 |
smog U |
مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود |
 |
 |
substrate U |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
 |
 |
jake leg U |
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود |
 |
 |
turtle U |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
 |
 |
turtles U |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
 |
 |
word U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
worded U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
cells U |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
 |
 |
form utility U |
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود |
 |
 |
playback rate scale factor U |
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2- |
 |
 |
voltages U |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
 |
 |
voltage U |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
 |
 |
mechanical mouse U |
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود |
 |
 |
cell U |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
 |
 |
countervailing power U |
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود |
 |
 |
bell character U |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
 |
 |
generations U |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
 |
 |
value added U |
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |
 |
 |
catastrophic error U |
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود |
 |
 |
switching U |
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند |
 |
 |
generation U |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
 |
 |
bad break U |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
 |
 |
electromagnetic wave U |
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود |
 |
 |
thermal wax transfer printer U |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
 |
 |
thermal wax U |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
 |
 |
thermal transfer U |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
 |
 |
pitting corrosion U |
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است |
 |
 |
terminator U |
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود |
 |
 |
reflexes U |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
 |
 |
transputer U |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
 |
 |
worded U |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
 |
 |
word U |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
 |
 |
reflex U |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
 |
 |
glitch U |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
 |
 |
glitches U |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
 |
 |
jaggies U |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
 |
 |
quotation marks U |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
 |
 |
glitch U |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
 |
 |
glitches U |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
 |
 |
air vessel U |
قصبه الریه |
 |
 |
pneumonia U |
ذات الریه |
 |
 |
weasand weazand U |
قصبه الریه |
 |
 |
windpipe U |
قصبته الریه |
 |
 |
trachea U |
قصبه الریه |
 |
 |
tracheae U |
قصبه الریه |
 |
 |
windpipes U |
قصبته الریه |
 |
 |
pulmonitis U |
ذات الریه |
 |
 |
bronchial tube U |
قصبه الریه |
 |
 |
peripeneumony U |
ذات الریه |
 |
 |
tracheas U |
قصبه الریه |
 |
 |
tare and tret U |
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است |
 |
 |
spanning tree U |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
 |
 |
write protect tab U |
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود |
 |
 |
weasand U |
حلق قصبه الریه |
 |
 |
weazand U |
حلق قصبه الریه |
 |
 |
tracheate U |
دارای قصبه الریه |
 |
 |
trachean U |
مربوط به قصبه الریه |
 |
 |
drummed U |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
 |
 |
viewers U |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
 |
 |
viewer U |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
 |
 |
drum U |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
 |
 |
card U |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
 |
 |
cards U |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
 |
 |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
 |
 |
smiley U |
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است |
 |
 |
ymck U |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
 |
 |
bronchus U |
یکی ازانشعابات فرعی نای یاقصبه الریه |
 |
 |
zone U |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
 |
 |
zones U |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
 |
 |
hologram U |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
 |
 |
holograms U |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
 |
 |
telephony U |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
 |
 |
virtual U |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
 |
 |
avalanche U |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
 |
 |
avalanches U |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
 |
 |
ActiveX U |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
 |
 |
owing to U |
بعلت |
 |
 |
on account of U |
بعلت |
 |
 |
due to U |
بعلت |
 |
 |
by reason of U |
بعلت |
 |
 |
Viewdata U |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
 |
 |
zipping U |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
 |
 |
zipped U |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
 |
 |
zip U |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
 |
 |
zips U |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
 |
 |
on U |
بعلت بطرف |
 |
 |
whenas U |
بعلت اینکه |
 |
 |
disassembler U |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
 |
 |
flabby U |
دارای عضلات شل |
 |
 |
dystaxia U |
رعشه عضلات |
 |
 |
catalepsy U |
جمود عضلات |
 |
 |
tetany U |
کزاز عضلات |
 |
 |
skeletal muscles U |
عضلات مخطط |
 |
 |
relaxation U |
شل کردن عضلات |
 |
 |
contralateral muscles U |
عضلات مخالف |
 |
 |
contralateral muscles U |
عضلات مقابل |
 |
 |
antigravity muscles U |
عضلات ضد گرانش |
 |
 |
deletion U |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
posteriori U |
با پی بردن ازمعلول بعلت |
 |
 |
guardian by nurture U |
قیم بعلت پرورش |
 |
 |
vaginismus U |
گرفتگی عضلات مهبل |
 |
 |
charleyhorse [American] [colloquial] U |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
 |
 |
vaginism U |
گرفتگی عضلات مهبل |
 |
 |
ligamentary U |
مربوط به رباط عضلات |
 |
 |
guiding U |
عضلات کمکی مجاور |
 |
 |
cramp in the calf U |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
 |
 |
Firm muscles ( flesh ) . U |
عضلات (گوشت ) محکم |
 |
 |
charley horse [American] [colloquial] U |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
 |
 |
cramp in the leg U |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
 |
 |
systremma [leg cramps] U |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
 |
 |
tightness U |
تنگی |
 |
 |
drouth U |
تنگی |
 |
 |
narrowness U |
تنگی |
 |
 |
stricture U |
تنگی |
 |
 |
strictures U |
تنگی |
 |
 |
desolation U |
تنگی |
 |
 |
gloom U |
دل تنگی |
 |
 |
scantiness U |
تنگی |
 |
 |
constriction U |
تنگی |
 |
 |
coarctation U |
تنگی |
 |
 |
straitenced circumstances U |
تنگی |
 |
 |
constrictions U |
تنگی |
 |
 |
conk out <idiom> U |
بعلت خستگی به خواب رفتن |
 |
 |
time honored U |
مورد احترام بعلت قدمت |
 |
 |
pleurodynia U |
درد پهلوو عضلات سینه |
 |
 |
pleuralgia U |
درد پهلوو عضلات سینه |
 |
 |
catalepsy U |
تصلب وسخت شدن عضلات |
 |
 |
hamstring U |
عضلات عقب ران زردپی |
 |
 |
hamstrings U |
عضلات عقب ران زردپی |
 |
 |
hamstrung U |
عضلات عقب ران زردپی |
 |
 |
hamstringing U |
عضلات عقب ران زردپی |
 |
 |
extrinsic eye muscles U |
عضلات برون چرخشی چشم |
 |
 |
abasia U |
عدم همکاری عضلات محرکه |
 |
 |
time trouble U |
تنگی وقت |
 |
 |
necking U |
تنگی مقطع |
 |
 |
niggardiness U |
چشم تنگی |
 |
 |
in low water U |
در تنگی مالی |
 |
 |
antasthmatic U |
ضد تنگی نفس |
 |
 |
stenosis U |
تنگی مجرا |
 |
 |
coarctation U |
تنگی مهبل |
 |
 |
narrow minddedness U |
نظر تنگی |
 |
 |
narrow circumstances U |
تنگی سختی |
 |
 |
dyspnea U |
تنگی نفس |
 |
 |
asthma U |
تنگی نفس |
 |
 |
asthma U |
نفس تنگی |
 |
 |
pursiness U |
تنگی نفس |
 |
 |
seizes U |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
 |
 |
seized U |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
 |
 |
seize U |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
 |
 |
finality U |
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت |
 |
 |
neuromuscular U |
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی |
 |
 |
sweeny U |
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف |
 |
 |
sweeney U |
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف |
 |
 |
iam in bad U |
خیلی در تنگی هستم |
 |
 |
narrow mindedly U |
از روی نظر تنگی |
 |
 |
drought U |
خشک سالی تنگی |
 |
 |
antasthmatic U |
دوای تنگی نفس |
 |
 |
short winded U |
دارای تنگی نفس |
 |
 |
droughts U |
خشک سالی تنگی |
 |
 |
stenosed U |
مبتلا به تنگی نفس |
 |
 |
phimosis U |
تنگی غلاف حشفه |
 |
 |
phimosis U |
تنگی ختنه گاه |
 |
 |
antasthmatic U |
دافع تنگی نفس |
 |
 |
to stint oneself U |
تنگی بخود دادن |
 |
 |
to be put to it U |
در فشار یا تنگی واقع شدن |
 |
 |
asthmatic U |
دچار تنگی نفس اسمی |
 |
 |
stenosed U |
دچار هرگونه تنگی مجرا |
 |
 |
asthmatics U |
دچار تنگی نفس اسمی |
 |
 |
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
blows U |
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی |
 |
 |
blow U |
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی |
 |
 |
cenogenesis U |
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد |
 |
 |
hydrogen embrittleness U |
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد |
 |
 |
take over U |
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا |
 |
 |
power play U |
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر |
 |
 |
aphonia U |
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی |
 |
 |
aposteriori U |
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی |
 |
 |
knee flexion and extension machine U |
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا |
 |
 |
muscle bound U |
دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع |
 |
 |
nominative subject U |
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد |
 |
 |
attaint U |
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط |
 |
 |
nominative appositive U |
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند |
 |