Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hugger mugger
U
تنهایی مطلب محرمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soleness
U
تنهایی
stand alone
U
به تنهایی
singly
U
به تنهایی
privacy
U
تنهایی
solitude
U
تنهایی
pudicity
U
تنهایی
single haneded
U
تنهایی
lonesomeness
U
تنهایی
siolus
U
به تنهایی
loneliness
U
تنهایی
by oneself
U
به تنهایی
recitative
U
به تنهایی نواختن
autophobia
U
تنهایی هراسی
eremophobia
U
تنهایی هراسی
monophobia
U
تنهایی هراسی
loners
U
دوستندار تنهایی
loner
U
دوستندار تنهایی
no one man
U
هیچکس به تنهایی
on your own
U
خودم تنهایی
[کاری را کردن]
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
no one man can do it
U
هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
to i. upon any one's privacy
U
مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
privily
U
محرمانه
hush-hush
U
محرمانه
private code
U
کد محرمانه
backside
U
محرمانه
restricted
U
محرمانه
private
U
محرمانه
hush hush
U
محرمانه
arcane
U
محرمانه
confidentially
U
محرمانه
cheek by jowl
U
محرمانه
confidental
U
محرمانه
classified
U
محرمانه
in secret
U
محرمانه
backsides
U
محرمانه
in private
U
محرمانه
privately
U
محرمانه
jackes
U
محرمانه
confidential
U
محرمانه
secret
U
محرمانه
privates
U
محرمانه
secrets
U
محرمانه
tete a tete
U
محرمانه
subrosa
U
محرمانه
necessary house
U
محرمانه
esoteric
U
محرمانه
confidential
U
خیلی محرمانه
secrecy
U
محرمانه بودن
conclaves
U
انجمن محرمانه
conclave
U
انجمن محرمانه
privy
U
خصوصی محرمانه
in confidence
U
بطور محرمانه
closed meeting
U
گردهمایی محرمانه
closed conference
U
گردهمایی محرمانه
closed
U
محرمانه بسته
surreptitiously
U
محرمانه جانشین
privates
U
محرمانه سرجوخه
privity
U
موضوع محرمانه
off the record
U
محرمانه و خصوصی
privileged communication
U
مدارک محرمانه
private talk
U
گفتگوی محرمانه
private code
U
رمز محرمانه
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
confides
U
محرمانه گفتن
backstage
U
محرمانه خصوصی
private
U
محرمانه سرجوخه
confided
U
محرمانه گفتن
confide
U
محرمانه گفتن
surreptitious
U
پنهان محرمانه
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
data privacy
U
محرمانه بودن داده ها
underground
U
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
secret services
U
دستگاه محرمانه دولت
secret service
U
دستگاه محرمانه دولت
tipping
U
محرمانه رساندن نوک
tip
U
محرمانه رساندن نوک
confidential
U
دارای ماموریت محرمانه
thoughts
U
سر مطلب
labels
U
مطلب
subject
U
مطلب
punch line
U
لب مطلب
thought
U
سر مطلب
labelled
U
مطلب
subjected
U
مطلب
subjects
U
مطلب
labeling
U
مطلب
label
U
مطلب
subjecting
U
مطلب
themes
U
مطلب
punch-line
U
لب مطلب
punch-lines
U
لب مطلب
afair
U
مطلب
topic
U
مطلب
topics
U
مطلب
criteria
U
مطلب
theme
U
مطلب
underplot
U
دسیسه محرمانه دوز و کلک
snoopy
U
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
get wise to something/somebody
<idiom>
U
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
tipster
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
to give one the straight tip
U
محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
press releases
U
مطلب مطبوعاتی
principals
U
مطلب مهم
clipped speech
U
حذف مطلب
press release
U
مطلب مطبوعاتی
issued
U
صدور مطلب
subject matter
U
مطلب موضوع
the salient point
<idiom>
U
اصل مطلب
the point
[of the matter]
U
اصل مطلب
gist
U
مطلب عمده
root of the matter
U
اصل مطلب
issue
U
صدور مطلب
issues
U
صدور مطلب
principal
U
مطلب مهم
enjambment
U
ادامهء مطلب
matters
U
مطلب چیز
mattering
U
مطلب چیز
subjected
U
مطلب زیرموضوع
subjecting
U
مطلب زیرموضوع
precis
U
چکیده مطلب
mattered
U
مطلب چیز
label alignment
U
هم ترازی مطلب
label prefix
U
پیشوند مطلب
subjects
U
مطلب زیرموضوع
subject
U
مطلب زیرموضوع
matter
U
مطلب چیز
putsch
U
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
top secret
U
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
putsches
U
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
top-secret
U
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
under the rose
U
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
collogue
U
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
hit the bull's-eye
<idiom>
U
به اصل مطلب رسیدن
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
to overleap oneself
U
از مطلب پرت شدن
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
round about
U
دور سر گرداندن مطلب
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
under pledge of secrecy
U
با قول کتمان مطلب
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
comprehension test
U
ازمون فهم مطلب
Lets get to the point.
U
بپردازیم به اصل مطلب
Lets pass on (proceed) to the main issue.
U
برویم سر مطلب اصلی
The crux of the matter . The quintessence.
U
جان کلام ( مطلب )
declassifying
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves .
U
میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
to go into the matter
U
به این مطلب رسیدگی کردن
circumgyration
U
دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
contraposition
U
قلب مطلب بطریق منفی
for brevity's sake
U
از بهر کوتاه کردن مطلب
item of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
point of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
overtype mode
U
حالت تایپ روی مطلب
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
U
این مطلب بخودی خود
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
you must have know this
U
حتما` این مطلب را شمامیدانستید
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
the matter was kept private
U
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
the point is
U
اصل مطلب این است
you must know this
U
شما باید این مطلب را بدانید
the face remains
U
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
We shall look into the matter in due ( good ) time .
U
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
slurs
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
U
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
plate proof
U
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
I wI'll not comment on this issue.
U
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
chapters
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
protection
U
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
he rode me off on a side issue
U
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
contructive larcency
U
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
palinode
U
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
what matters is that ...
U
اصل مطلب
[چیزی که مهم است]
این است که ...
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
learning curve
U
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
typeover
U
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com