English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ranging U تنظیم کردن اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
hold up U با اسلحه سرقت کردن
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
to sight gun U نشان کردن اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
attends U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
lay down U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
spot U تنظیم تیر کردن
spots U تنظیم تیر کردن
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
zeros U روی صفر تنظیم کردن
order U سفارش دادن تنظیم کردن
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
zero U روی صفر تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
control U نظارت کردن تنظیم کردن
controls U نظارت کردن تنظیم کردن
edited U تصحیح کردن تنظیم کردن
controlling U نظارت کردن تنظیم کردن
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
to balance out U میزان کردن [تنظیم کردن ]
aligned U تنظیم کردن تطبیق کردن
aligns U تنظیم کردن تطبیق کردن
align U تنظیم کردن تطبیق کردن
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
edit U تصحیح کردن تنظیم کردن
aligning U تنظیم کردن تطبیق کردن
zeros U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
zero U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
armless U بی اسلحه
bare handed U بی اسلحه
weapon U اسلحه
weapons U اسلحه
unarmed U بی اسلحه
to kern U کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
weather helm U تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
thumb U شستی اسلحه
thumbed U شستی اسلحه
weaponary U مربوط به اسلحه
holster U جلد اسلحه
thumbing U شستی اسلحه
thumbs U شستی اسلحه
arm U اسلحه گرم
cold steel U اسلحه سرد
holsters U جلد اسلحه
d. armour U اسلحه دفاع
shooting iron U اسلحه گرم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com